بیانیه تاریخی سازمان مجاهدین انقلاب در حمایت از طالبان!

از آنجا برخی عزیزان ممکن است از میزان وزانت و درستی تحلیل های فرااستراتژیک(!) این تشکیلات خبر نداشته و احیانا" یقه درانی آقای بهزاد نبوی برای منافع ملی و مصالح کشور را باور کنند ، یک نمونه از تحلیل های قبلی سازمان مجاهدین انقلاب را مطرح می کنیم تا دوستان بفهمند مبانی تحلیلی و استراتژیک سازمان فولکس واگن چقدر مستحکم است.
بهزاد نبوی، محسن آرمین و محمد سلامتی از جمله رهبران این سازمان هستند. یکی از افراد این سازمان به نام هاشم آغاجری با سوءاستفاده از نام دکتر شریعتی چند سال قبل به حملات سختی علیه اسلام دست زد.

از آنجا که سازمان مجاهدین انقلاب در بیانیه اخیر خود مبنی بر ضرورت دست کشیدن ایران از فناوری هسته ای و گردن نهادن به قطعنامه شورای امنیت ، موضوع «منافع ملی» را به میان کشیده و مسئولان جمهوری اسلامی را تلویحا" به عدم توجه به مصالح کلان کشور و عدم اطلاع رسانی درست به مردم متهم نموده و خود را در جایگاه یک تشکیلات استراتژیست چشم نگران منافع ملی قرار داده است ؛ و از آنجا برخی عزیزان ممکن است از میزان وزانت و درستی تحلیل های فرااستراتژیک(!) این تشکیلات خبر نداشته و احیانا" یقه درانی آقای بهزاد نبوی برای منافع ملی و مصالح کشور را باور کنند ، یک نمونه از تحلیل های قبلی سازمان مجاهدین انقلاب را مطرح می کنیم تا دوستان بفهمند مبانی تحلیلی و استراتژیک سازمان فولکس واگن چقدر مستحکم است.



- این نمونه ، بیانیه تحلیلی سازمان مجاهدین انقلاب درباره حمله نیروهای ائتلاف غربی به افغانستان و نقد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال تحولات افغانستان ( انتقاد از حمایت جمهوری اسلامی از ائتلاف شمال و مخالفت آن با طالبان)است.



- بیانیه مذکور چند هفته پس از آغاز حمله ائتلاف کشورهای غربی به سردمداری آمریکا به افغانستان و حدود ۵ روز قبل از سقوط کابل و فروپاشی حکومت طالبان صادر شد. درست هنگام انتشار این بیانیه ، بحث های مربوط به افغانستان بعد از طالبان و ترکیب دولت آینده این کشور آغاز شده و ملاعمر و بن لادن به سمت غارهای تارابورا فرار کرده بودند! (چقدر هم سازمان بروز بوده!)



- توجه داشته باشید که این بیانیه در اوایل دهه ۷۰ یعنی دوره چپ گرایی سازمان مجاهدین و ادعاهای ضدامپریالیستی آن صادر نشده بلکه در سال ۱۳۸۰ یعنی در مقطع اوج شعارهای لیبرالی و جامعه مدنی سازمان و استیلای بهزاد نبوی بر مجلس ششم انتشار یافته است . در واقع این بیانیه در چارچوب همین گفتمان اصلاح طلبی آمریکایی است که الان هم ، سازمان خود را سردمدار ناب آن می داند.



- توپ و تشرهای سازمان در این بیانیه نیز خطاب به دولت هاشمی یا احمدی نژاد نیست بلکه دقیقا" خطاب به دولت خاتمی و وزارت خارجه آن است! سازمان وزارت خارجه خاتمی را مورد مواخذه قرار می دهد که چرا از ائتلاف شمال حمایت و علیه طالبان موضع گیری می کنند و بی طرفی را نقض می نمایند!



- تصور کنید اگر ۵ روز قبل از سقوط طالبان ، مسئولان کشور از توپ و تشرهای سازمان مجاهدین به هراس افتاده و به توصیه های استراتژیک (!) بهزاد نبوی و دوستانش عمل می کردند. ببینید بر سر منافع ملی و مصالح کشور و دیگر واژه های قلمبه سلمبه دیگری که سازمان عادت به استفاده ابزاری از آنها دارد چه بلایی می آمد.



بیانیه مورد بحث ، طولانی است و مقدمه مفصلی در خصوص دلایل حمله آمریکا به افغانستان دارد که من از آنها می گذرم و صرفا" انتقادات سازمان از سیاست خارجی جمهوری اسلامی در خصوص مسائل افغانستان و توصیه ویژه سازمان برای دفاع ایران از حضور طالبان در حکومت افغانستان را می آورم:



«... متاسفانه باید گفت مواضع جمهوری اسلامی ایران در قبال بحران افغانستان و مجموعه اقدامات و تحرکات دیپلماتیک انجام شده از آغاز بحران تاکنون که تحت عنوان مبهم راهبرد بی‌طرفی فعال صورت پذیرفته، فاقد ظرفیت و کارآمدی لازم برای مقابله با تهدیدات ناشی از این بحران بوده است.



... بدون شک، جمهوری اسلامی ایران در قبال بروز بحران در همسایگی خود و سرزمینی که وقوع هر تحولی در آن به نحوی اجتناب‌ناپذیر بر منافع و امنیت ملی کشور تاثیر می‌گذارد، نمی‌تواند موضعی بی طرف حتی از نوع فعال آن اتخاذ کند. از این گذشته، لازمه بی‌طرفی عدم هرگونه اقدام عملی یا موضع سیاسی در قبال طرفین و یا اطراف درگیر است. حال باید پرسید تصریحات علنی مقامات بلندپایه و رسمی کشور علیه طالبان ، تلاش دیپلماتیک و مشارکت برای تشکیل دولتی جدید در افغانستان، اظهارات وزیر امور خارجه مبنی بر عدم موافقت جمهوری اسلامی ایران با حضور طالبان در دولت آینده افغانستان ، حمایت از جبهه ائتلاف شمال علیه طالبان با کدام یک از اصول بی‌طرفی حتی از نوع فعال آن انطباق دارد؟(!)



... حمایت از جبهه ائتلاف شمال که با پشتیبانی زمینی و هوایی نیروهای آمریکایی و انگلیسی در یک جنگ داخلی علیه طالبان می‌جنگد و جبهه اسلامی و جمهوری اسلامی ایران را در افکار عمومی مسلمانان جهان کاملا مخدوش خواهد ساخت و اعتبار و وجاهتی که انقلاب اسلامی طی 22 سال گذشته برای ایران به عنوان کشوری که منادی وحدت و حل مناقشات داخلی کشورها در چارچوب منافع ملی بدون دخالت قدرتهای خارجی بوده است، کاملا از بین خواهد برد.(!)



... جمهوری اسلامی می‌باید تشکیل دولت ملی افغانستان با مشارکت کلیه گروههای جهادی افغانستان از جمله طالبان را محور تلاشهای دیپلماتیک خود قرار دهد.(گروه جهادی طالبان!!!!)



... ایران باید از نفوذ خود بر جبهه ائتلاف شمال استفاده کرده و رسما از این جبهه بخواهد ضمن محکوم کردن جنگ و تجاوز خارجی، آمادگی خود را برای مذاکره به منظور تشکیل یک دولت ملی و فراگیر در افغانستان اعلام کند. ایران همچنین می‌تواند از شرایط موجود، طی تماس با طالبان، از این گروه بخواهد ضمن پذیرش گفت و گو با جبهه ائتلاف شمال برای تشکیل دولت ملی، آمادگی خود را برای همکاری جهت مبارزه و شناسایی تروریسم اعلام کند.»



منبع:
وبلاگ بیداری 57

هیچ نظری موجود نیست: