سهم هر ایرانی از در آمد نفت، گاز، برق

23 اسفند 1386

اداره اطلاعات انرژي آمريكا:
درآمدهاي نفتي اوپک امسال به 927 ميليارد دلار مي رسد
عربستان سال گذشته بيش از 194 ميليارد دلار درآمد نفتي كسب كرد
كه اين رقم 29 درصد كل درآمدهاي اوپک را شامل مي شود.

***
درآمد نفتي سال 1386 ایران هم 75 ميليارد دلار شد

***

گفتنی است:

اگر 29 درصد درآمد امسال اوپک را حساب کنیم میشود 269 میلیارد دلار
که با احتساب دلار 950 تومان میشود 255550000000000 تومان
و از آنجا که جمعیت عربستان 23 میلیونی عربستان (یک سوم جمعیت ایران)
به هر نفر ماهانه 1 میلیون تومان میرسد.

درآمد نفتي امسال (1386) ایران، 75 ميليارد دلار است
که به هر نفر ماهانه 85 هزار تومان میرسد.

سهم هر تبعه عربستان از نفت صادراتی، حدود 12 برابر و سهم هر اماراتی حدود 80 برابر سهم هر ایرانی است.
(جمعیت بومی امارات 1 صدم ایران است: 600 هزار نفر)
سهم هر اماراتی از نفت صادراتی در هر سال معادل سهم هر ایرانی در طول 80 سال عمر خود است.
در حالی که وسعت ایران 20 برابر امارات و جمعیت ایران حداقل حدود 70 برابر امارات متحده عربی است میزان صادرات نفت آن کشور حدود 5 /2 میلیون بشکه در روز یعنی بیشتر از ایران می باشد.
میزان مالیات دریافتی در آلمان بر اساس جمعیت 80 میلیونی حدود 400 میلیارد دلار است که این مقدار 10 برابر اوج در آمد نفتی ایران در سال 1384 است.
در ایران کل مالیات پیش بینی شده در کل کشور بر اساس جمعیت 70 میلیونی در سال 1385 کمتر از 20 میلیارد دلار است. (تقریبا یک بیستم مالیات آلمانی ها) .
کل تولید ناخالص داخلی ایران 200 الی 300 میلیارد دلار ارزیابی می شود که از میزان مالیات های دریافتی از مردم در آلمان کمتر و در خوشبینانه ترین حالت با آن مساوی است.
ایران در حالی سال هشتاد و چهار، 40 میلیارد دلار درآمد دارد که حدود 20 میلیارد دلار بدهی خارجی داشته و از بابت آن سود پرداخت می کند.

قبل از پیروزی انقلاب اسلامی،
ایران روزانه 4/5 میلیون بشکه نفت صادر می کرد.
هم اینک این میزان به حدود 2/2 میلیون بشکه نفت کاهش پیدا کرده است.
بنابراین سهم هر نفر از بابت میزان صادرات نفت کمتر از نصف شده است.
این در حالی است که جمعیت کشور نیز به دو برابر قبل از انقلاب رسیده
و در نتیجه سهم هر نفر از میزان صادرات نفت به کمتر از یک چهارم تقلیل یافته است.

اگر سهم هر نفر از ارزش دلار حاصله از صادرات نفت قبل و بعد از انقلاب را در نظر بگیریم با توجه به اینکه این سهم هر نفر،
اینک به حداقل به یک هشتم قبل از انقلاب رسیده است.
به عنوان مثال با توجه به اینکه سهم هر نفراز نفت هشت برابر کم شده و دسترسی هر نفر به دانشگاه ده برابر افزایش یافته
در نتیجه دستاورد را باید هشتاد برابر قبل از انقلاب ارزیابی نمود.

اگر فرض کنیم که این درآمد 74 میلیارد دلاری،
صرف هیچ یک از ضروریات کشور مثل
دفاع و امنیت (هزینه های تجهیزات دفاعی، حقوق نظامیان اعم از نظامی، انتظامی و ...)،
خدمات (آتش نشانی و ...)،
آموزش (آموزش و پرورش، کارمندان، معلمان و ...)،
درمان (یارانه های دارو، درمان و ...)،
عمران و آبادانی (جاده، سد و ...)،
و سایر امور (یارانه های پودرهای شوینده، نان و ...)
...
نشود
و مستقیماً بین مردم تقسیم گردد،
گرچه این فرض، فرضی محال است،
با احتساب هر دلار 950 تومان و جمعیت 70 میلیون نفری ایران،
سهم هر ایرانی از درآمد نفت ماهیانه حدود 85 هزار تومان می شود.
که هزینه های استخراج و صادرات نفت
و همچنین بدهی های خارجی (سال 2007 برابر 24 میلیلارد دلار بدون محاسبه سود)
را هم از آن هنوز کسر نکرده ایم.

قیمت فروش گاز بالاتر از نفت است، ولی تراز صادرات گاز ایران صفر است !
با صدور ۴۸۵ میلیون متر مكعب در روز سالانه در حدود ۴۵ میلیارد دلار درآمد (معادل تقریبا کل درآمد نفت 1386) عاید كشور می شود. (قیمت هر متر مکعب، 92 دلار)
در حال حاضر به همان میزانی كه به تركیه گاز صادر می كنیم،
از تركمنستان (برای استانهای شمالی) وارد می كنیم و به همین دلیل تراز صادرات گاز ایران صفر است
و دلیل آن منفی بودن موازنه تولید و مصرف است.
که نیاز صادرات آن به وجود لوله گذاری، تأسیسات، پیچیدگی تأسیسات و ... را هم به آن اضافه کنید.
جالب است که ۱۶‎/۵ درصد گاز دنیا در ایران قرار دارد و پس از روسیه دومین كشور دارنده ذخایر گاز هستیم.
ایران 16 درصد از مخازن گازی و 3 درصد از تولید گاز دنیا را در اختیار دارد، اما میزان صادرات آن در مجموع صفر درصد است.
سهم ایران از صادرات دنیا صفر درصد و مصرف بی رویه گاز در کشور مانعی فراروی استفاده بهینه از آن است.
پس با این حساب، گاز را جزو درآمد نمی توان فرض کرد.

لازم بذکر است
از گاز برای تولید برق هم استفاده میشود
مازاد برق تولیدی ایران به ارزش 100 میلیون دلار هم صادر میشود
که به هر ایرانی ماهیانه 100 تومان! خواهد رسید !

حالا سود صادرات غیر نفتی را اگر 1 میلیارد دلار فرض کنیم !
به هر ایرانی ماهیانه حدودا هزار تومان خواهد رسید.

گفتنی است
برای واردات اگر روزانه بطور متوسط 15 میلیون لیتر مصرف بنزین کشور باشد
(در سالهای 1376 تا 1380 واردات بنزین روزانه تقریبا 30 میلیون لیتر بوده است.)
7 میلیارد دلار سالانه لازم است. (بر فرض لیتری 430 تومان)
حالا برای واردات گازوییل 1.5 میلیارد دیگر هم سالانه اضافه کنید.

و این بر فرض فقط بنزین لیتری 430 تومان ثابت بوده
چون تغییرات قیمت جهانی بر اثر افزایش قیمت نفت را لحاظ نکرده ایم !
و این درصورتی است که
بنزین به قیمت 100 تومان بفروش میرسد و دولت الباقی آن را
یعنی حداقل سه برابر آن را سوبسید میدهد!
یعنی ما 5.5 میلیارد دلار فقط برای بنزین دود میکنیم!
که باید از درآمد نفت کم شود. (ماهانه حداقل 6000 تومان)



سهم یارانه گندم و گازوییل هر ایرانی !

63 هزار میلیارد تومان (74 میلیارد دلار) درآمد نفتی ایران بوده است! (با احتساب افت ارزش دلار 850 تومان)
(توليد روزانه ایران 4.2 ميليون بشكه در روز در سال 86 بوده است)
که فقط 2.5 هزار میلیارد تومان آن بابت یارانه گندم پرداخت شده است،
مبلغ 8 هزار میلیارد تومان هم یارانه بنزین (دود هوا) بوده است
(قبلا ما در بخش بنزين نزديك به 17 ميليارد دلار در سال يارانه پرداخت مي كردیم که
با سهميه بندي بنزين، مصرف بنزين از حدود 84 ميليون ليتر به كمتر از 60 ميليون ليتر در روز رسيد.)
دولت بنزین را سال 86 لیتری حدود 700 تومان خریده و 100 تومان به مردم داده است !
و
هم اكنون قیمت بین‌المللی گازوئیل در هر لیتر 500 تومان است؛
در حالی كه این نرخ در ایران شاید به 3 درصد قیمت واقعی هم نرسد
و در واقع 97 درصد بر این فرآورده یارانه اعمال می‌شود.
صادرات فرآورده‌های نفتی در سال 85 تنها 800 میلیون دلار بود (700 میلیارد تومان)
برای واردات گازوییل 2,3 میلیارد دلار بودجه مورد نیاز است (2000 میلیارد تومان)
میزان یارانه پرداختی به گاز مایع در سال 86 حدود ۶۰۰ میلیون دلار بوده است (500 میلیارد تومان)
طی شش ماهه نخست سال 86
در مجموع به ۵ فرآورده بنزین، نفت گاز، نفت سفید، گاز مایع و نفت کوره حدود ۱۷ میلیارد دلار یارانه تعلق گرفته است. (15000 میلیارد تومان)
که در انتهای سال احتمالا به 2 برابر خواهد رسید.
(کارمزد جایگاه‌های درجه یک به ازای هر لیتر بنزین فروخته شده 5 ریال و ... در جایگاه‌های درجه چهارنیز کارمزد هرلیتر بنزین 35 ریال است.
در حال حاضر هر تلمبه در جایگاه‌های تهران روزانه حدود 11 هزار و 500 لیتر بنزین منتقل می‌کند که استاندارد جهانی آن حدود 6 هزار لیتر است.)
...

حالا جدای از سوبسید اقلام داخلی،
میزان سوبسید سایر اقلام وارداتی که بر اساس تورم جهانی متغیرند را هم خودتان کم کنید !


سهم هر ایرانی از کل یارانه ها !

در حال حاضر حدود90 هزار میلیارد تومان ارزش یارانه های مورد استفاده در کشور است.
(سهم هر ایرانی از یارانه ها ماهیانه 107 هزار تومان میشود !)
که این یارانه ها که عددی بیش از بودجه عمومی کشور است.

کشور ما در حال حاضر 14 میلیون دانش آموز دارد،
(جمعیت دانشجویی کشور هم حدودا سه میلیون نفر می باشد.)
اگر جمعیت معلمین آموزش و پرورش را فقط 1 میلیون نفر فرض کنیم !
و حقوق هر معلم را هم میانگین 240 هزار تومان فرض کنیم !
هر معلم حداقل ! سهم سه ایرانی از نفت را میگیرد.
حالا بقیه مشاغل خدماتی اعم از
نیروهای مسلح، پلیس، آتش نشانی، کارمندان غیر تولیدی دولت و ...
را هم خودتان حساب کنید !

(البته گفتنی است
نبود امنیت مانع رشد اقتصادی است
پس طبیعی است که نیورهای مسلح و ... بودنشان ضروری است ...)



***

امسال (1386) ذخاير ارزي ژاپن به بیش از یک هزار میلیارد دلار رسيد،
جمعیت ژاپن 128 میلیون نفر است،
یعنی به پول ما !
ماهیانه به هر ژاپنی حدود 555 هزار تومان میرسه !
در سال 86 کل ذخیره ارزی ایران 75 میلیارد دلار بود که 74 میلیارد دلار آن فقط فروش نفت بوده است !
و این در صورتی است که ژاپن نفت ندارد !

چين بيش از 1 هزار میلیارد و 520 میلیون دلار ذخاير ارزي در اختيار دارد،
جمعیت چین 1 میلیارد و 280 میلیون نفر است،
یعنی به پول ما !
ماهیانه به هر چینی 85 هزار تومان میرسه !
و این در صورتی است که چین هم نفت ندارد !

روسيه نيز پس از ژاپن با 465.2 ميليارد دلار در جايگاه سوم است،
جمعیت روسیه 143 میلیون نفر است،
یعنی به پول ما !
ماهیانه به هر روسی 230 هزار تومان میرسه !


با این حساب میشه تقریبا گفت قدرت خرید در ژاپن و مشابه آن در آمریکا تقریبا 5 برابر ایران است !
پس اگر بنزین را آنها 3000 تومان میخرند عادلانه است که ما 600 تومان بخریم !

عکاس این عکس خودکشی کرد!

عکس یه بچه قحطی زده سودانی رو نشون میده که داره برای دریافت غذا به طرف کمپ سازمان ملل سینه خیز میره اون کرکس منتظره که اون بچه بمیره.

عکسی که میبینین برنده جایزه پولیتزره 1994 شده عکس یه بچه قحطی زده سودانی رو نشون میده که داره برای دریافت غذا به طرف کمپ سازمان ملل سینه خیز میره اون کرکس منتظره که اون بچه بمیره تا بتونه اونو بخوره این عکس همه دنیا رو متحیر کرد هیچکس نفهمید که برا اون بچه چه اتفاقی افتاد حتی عکاس اون آقای کوین کارتر که بلافاصله بعد از گرفتن عکس اونجا رو ترک کرد سه ماه بعد هم به علت افسردگی زیاد خودکشی کرد.


منبع: سایت عدل روم

با همه لحن خوش آوایی ام / در به در کوچه تنهایی ام

دوشنبه 28/01/1385
با همه لحن خوش آوایی ام
در به در کوچه تنهایی ام
کاش که همسایه ما می شدی
مایه آسایه ما می شدی


بشنوید !


آغاسی هم رفته است و ما پیوسته به ماندن حیرانیم، این را آغاسی می‌گفت وقتی که پای از مرز سی‌سالگی بیرون می‌گذاشت اما آن وقت‌ها جوان‌تر بود و قبراق.
حتی از چندی پیش که پس از چند ماه دیدمش به نظر می‌آمد وضع مناسبی نداشته باشد ولی اینقدر مغرور بود که دم بر نمی‌آورد. اولین آشنائیمان در حوزه هنری اواسط دهه شصت بود وقتی که شب‌های شعر رونقی داشت و او هم عاشقانه با شیرینی و چای و شربت از شاعران پذیرایی می‌کرد و بابت این کار چندر قازی از حوزه برای گذران زندگیش می‌گرفت، آنوقت‌ها هنوز هم خودش را باور نداشت که می‌تواند شعرهای ناب بگوید و مثل دیگران باشد اما این پیله خیلی زود شکست و از آن فریادی بیرون ریخت که تعریف‌ تازه و ماندگاری از شیعه داشت.
مجموعه‌ای صمیمی بودیم-خدایشان رحمت کند- استاد اوستا، خانم سپیده‌کاشانی و استاد مردانی و000 در نهایت هم محمدرضا آغاسی که تازه می‌خواست گل کند و شکوفه بدهد. وقتی شعر شیعه را آغاز کرد هول و ولایی داشت. هر روز چند بیتی می‌گفت و شب باهم مرور می‌کردیم. بعضی وقت‌ها هم به جهت حجم کار از ساعت 11 شب تا 2 نیمه‌شب در مسیر حوزه تا رو به روی سیدنصرالدین که محله کودکیش بود گپی شاعرانه می‌زدیم و ساعاتی هم روبه روی کوچه قدیمی‌شان با بچه‌محل‌های باصفای محله بودیم. این‌‌ها همه خاطره بود، او بی‌پروا سخن می‌گفت همچون شعرهایش که به جهت یله بودن از فریب و نیرنگ و ریا بوی دلاویز عطر محمدی می‌داد و همه را سرمست می‌کرد تا آن چنان که عاشقان نسیم به جشنواره گل و گلاب می‌روند و در تبخیر داغی گل‌ها تقطیر می‌شوند، دل را قبله اهل عشق سازد، او روزی محمدرضای جوانی بود که برای خود در حوزه هنری بعنوان نیروی خدماتی به صورت قراردادی ارائه خدمت می‌کرد و همه عشقش به بودن در فضای شعر و شاعری خلاصه می‌شد. مرادش علی معلم بود و عشقش میرشکاک اگرچه به استادی اوستا هم ایمان داشت. هم دوره‌هایمان احمد عزیزی، غلامحسین عمرانی، استاد فرید، کاکائی و کاکاوند و حسینی 000 و تازه رسیده‌ها غزوه و داکانی و 000 همه با هم جمعی دوست‌داشتنی را رقم می‌زدند تا این که آغاسی برای ارائه اولین سروده‌هایش به جایگاه رفت و مورد توجه قرار گرفت بعد هم با آغازی دیگر بر رسالت دینی و پیمان آرمانیش شیعه را دستمایه کار خود قرار داد. دیری نپایید بی‌مهری‌های حوزه هنری گریبانش را درید و ناخواسته سر از پا اعتراض و فریاد از حوزه رانده شد. آن وقت‌ بود که دیگر برای نان شب و شیرخشک کودک چند ماهه خود هم لنگ می‌زد. در یک اطاق 12 متری اجاره‌ای طبقه سوم خانه‌ای در جوادیه راه‌آهن، آن روزها برای خرید یک بسته سیگار زر 15 ریالی هم مشکل داشت و همیشه با امید به حضرت حق خدای را سپاس می‌گفت که رسم عاشقی راه چاپلوسی و تملق را بر او بسته است تا آزاد بگوید و در جرگه احرار زمان باقی بماند.
با این همه اغلب شب‌ها اصرار داشت تا در کنار هم خلوت شب را به صبح بریم و وقتی با اصرار دست مفارقت برای خداحافظی به پیش می‌بردیم آهی از اعماق سینه می‌کشید و می‌گفت روی رفتن به خانه را ندارم که دل تنگ است و دستان تهی؛ در آن روزگار پیوسته به اداره می‌آمد تا با هم باشیم و آرامشی یابد اما بازهم مورد هجوم قرار گرفت حتی یک روز گفت: فلانی، این آدم‌ها حوصله دیدن مرا ندارند انگار از این که من پیوسته و مدام پیش تو هستم با خودشان درگیرند می‌ترسم برای تو مشکل‌ساز شود. و از آن پس دیگر به سازمان هم نیامد مخصوصاً بعد از اینکه با قائم مقام وقت سازمان درد دلی کرد و بجای رسیدن به آرامش، آتشفشانی گداخته شد به حدی که نزدیک بود گریبان بی‌مهری آن مقام مسئول را بگیرد و شاید بازهم به حرمت اینکه مبادا موقعیت این حقیر به خطر بیفتد خشم خود را بلعید. چندی بعد با خوشحالی بریده جریده کیهان یا اطلاعات را که اولین شعرش در آن چاپ شده بود به من داد و گفت سرانجام موفق شدم تا با همه دشمنی‌ها و نامردی‌ها شعرم را چاپ کنم. در سال‌های 74-75 که در تلویزیون گروه اجتماعی شبکه یک سریال‌های خانواده را می‌ساختیم و تدوین می‌کردیم (به گمانم«سریال ماجراهای آقا جمال» بود،) دیدم دوستان گزارشی از شب شعری تهیه کرده‌اند و قرار است تدوین کرده و پخش نمایند. گزارشگر از میان چند شاعر معاصر که شعرخوانی می‌کردند یکی را می‌ستود و از گرمی احساسش سخن می‌گفت. با دیدن تصاویر و آشنایی با اغلب دوستان شاعر ناگهان آغاسی را دیدم که با تمام احساسش شعر شیعه را می‌خواند و بعد خود سخت پیگیر شدم تا تمامی آنچه خوانده بود در برنامه تدوین و پخش شود که این اتفاق افتاد و پیرو پخش آن از برنامه خانواده تلفن‌های روابط عمومی سازمان برای پخش مجدد به صدا درآمد و از آن پس آغاسی، آغاسی شد.
پس از آن بارها همدیگر را دیدیم و درد دل‌ها کردیم که در این مختصر نمی‌گنجد. اما آخرین بار قبل از سال جدید روزی به اداره آمد سراپا آتش بود، نگران و پریشان اما دلخوش از اینکه کاستی را که خود دکلمه کرده و آماده برای گرفتن پخش و مجوز آن بود به همراه دارد. با عطش CD آن را در سیستم قرار دادیم و گوش کردیم و لذت بردیم. بعد چند بیتی از شعر جدیدش را خواند و همچون گذشته نظرخواهی کرد، بعد هم دوستانه اما به مزاح گفت«حمید» اگر این بار من توی فیلم تو بازی نکنم جلوی پخش آن را توی شبکه می‌گیریم می‌دونی که قدرتش را دارم و من که از قبل هم دوست داشتم او در یکی از کارهایم بازی کند، استقبال کردم و قول دادم اگر بعد از عید کاری را شروع کنم قطعاً از او استفاده خواهم کرد. اگرچه حال خوبی نداشت و از دردی مرموز در وجودش رنج می‌کشید اما همچنان می‌خندید،کوس شیدایی می‌زد آن گونه که طنین صدایش در فضا می‌پیچید و همکاران محو خوانش و احساسش می‌شدند. قرار بود با دوستانش و خودش بعد از تعطیلات سال نو همراه باشیم که متأسفانه شروع کاری آنهم در خارج از تهران مرا باز هم از او دور کرد تا این که با آمدن به تهران خبر عروجش را به گوش پر خروش نیوشیدم و به خود نهیب زدم که بازهم دل‌مشغولی‌ها تفرق ایجاد کرد و بی‌مهری آفرید. اما درد اینجاست که چرا ما رسمی چنین غیرمتعارف داریم بی‌پروا انسان‌های خوب را مطرود می‌سازیم و در زمان حیات با آنها نامرادانه و گاه نامردمانه رفتار می‌‌کنیم حتی از شفافیت حضور و بروز داشته‌های آنها ابا داریم اما به محض این که به سفری همواره بی‌بازگشت می‌روند سخت به آنها می‌پردازیم و از سجایا و بقایای آنها سخن به کرات می‌رانیم.
چه خوب بود این جماعت واله که همه چیزشان را فدیه شیدایی کرده‌اند و از پیدائی آن گریزانند به همان حد پنهانشان مورد نظر بودند تا تنها هنرشان باشد و جزایشان حرمت عملشان، دیگر آغاسی در میان ما نخواهد بود و مثنوی طویل شیعه همچنان که خود او گفته بود در کوله‌بار سفر آخرتش بسته خواهد ماند و کسی ره به تداومش نخواهد جست. که هر سرایشی باب وجودی سراینده‌اش می‌باشد خاصه «محمدرضا» که خود بی پرده می‌گفت آنچه از درونش بیرون می‌طراویده با عنایت مولایش علی علیه‌السلام و طولائی ارادتش به ولایت و امامت در ظل توجهات ازلی خالق منظومه شیعه گردیده است. روحش شاد و راهش مستدام که اگر ما ماندیم و سوز دل کویریش را به حرمت رفاقت بر خویش هموار می‌‌کنیم او همواره از تمامی قیودات ماندن رها گردید تا با آرمان و عشق و احساسش اتصالی ابدی به حضرت دوست یابد و به عزت راهی که برگزید و در آن سوخت و خاکستر شد جاودانی بماند.
حمیداکرمی : http://www.ido.ir/myhtml/article/1384/13840414a.htm
چند شعر از زنده یاد محمد رضا آغاسی:
با همه لحن خوش آوایی ام
در به در کوچه تنهایی ام

ای دو سه تا کوچه زما دورتر
نغمه تو از همه پرشورتر

کاش این فاصله را کم کنی
محنت این قافله را کم کنی

کاش که همسایه ما می شدی
مایه آسایه ما می شدی

هر که به دیدار تو نائل شود
یک شبه حلال مسائل شود

دوش مرا حال خوشی دست داد
سینه مرا عطشی دست داد

نام تو بردم لبم آتش گرفت
شعله به دامان سیاوش گرفت

نام تو آرامه جان من است
نامه تو خط عوان من است

ای نگه ات خواستگاه آفتاب
بر من ظلمت زده یک شب بتاب

پرده برانداز زچشم ترم
تا بتوانم به رخت بنگرم

ای نفست یار و مددکار ما
کی و کجا وعده دیدار ما


***


ای که هر دم دم ز حیدر میزنی
بر یتیمان علی سر می زنی

شاهد اقبال در آغوش کیست
کیسه نان و رطب بر دوش کیست

کیست آن کس کز علی یادی کند
بر یتیمان من امدادی کند

دست گیرد کودکان درد را
گرم سازد خانه های سرد را

ای جوانمردان جوانمردی چه شد
شیوه رندی و شبگردی چه شد

شیعگی تنها نماز و روزه نیست
آب تنها در میان کوزه نیست

کاسه را پر کن ز آب معرفت
تا درو جوشد شراب معرفت

باده مما رزقناهم بنوش
ینفقون بنیوش و در انفاق کوش

هم بنوش و هم بنوشان زین سبو
لن تنالو البر حتی تنفقوا

جستجویی کن سبوی باده را
شستشویی کن به می سجاده را

ای مسلمان زاده بعد از هر اذان
رکعتی تنهی عن الفحشا بخوان

گر نمازت ناهی از منکر شود
از اذانت گوش شیطان کر شود

هر سحر دست نیایش باز کن
بیخود از خود تا خدا پرواز کن

بال مرد حق بود دست دعا
لیس لالانسان الا ما سعی


***


ساقی سرمست ما دیوانه نیست
سرگذشت انبیا افسانه نیست

انچه در دستور کار انبیاست
جنگ با مکر و فریب اغنیاست

چیست در انجیل و تورات و زبور
آیه های نور و تسلیم و حضور

جمله ادیان ز یک دین بیش نیست
جز الوهیت رهی در پیش نیست

خانقاه و مسجد و دیر و کنشت
هرکه را دیدم به دل بت می سرشت

لیک در بتخانه دیدم بی عدد
هر صنم سرگرم ذکر یا صمد

یا صمد یعنی که ما را بشکنید
پیکر ما را در آتش افکنید

گر سبک گردیم در اتش چو دود
می توان تا مبدا خود پرگشود



***


بخشهایی از مثنوی شیعه:

شیعه بی درد زخم بی نمک
بس کن این "یا لیتنی کنا معک"

...

ساقی امشب باده از بالا بریز
باده از خم خانه مولا بریز

باده ای بی رنگ و آتش گون بده
زان که دوشم داده ای افزون بده

ای انیس خلوت شبهای من
می چکد نام تو از لب های من

محو کن در باده ات جام مرا
کربلایی کن سرانجام مرا

یا علی درویش و صوفی نیستم
راست می گویم که کوفی نیستم

لیک می دانم که جز دندان تو
هیچ دندان لب نزد بر نان جو

یا علی لعل عقیقی جز تو نیست
هیچ درویشی حکیمی جز تو نیست

لنگ لنگان طریقت را ببین
مردم دور از حقیقت را ببین

مست مینای ولایت نیستند
سرخوش از شهد ولایت نیستند

خیل در ویشان دکان آراستند
کام خود را تحت نامت خواستند

خلق را در اشتباه انداختند
یوسف ما را به چاه انداختند

کیستند اینان رفیق نیمه راه
وقت جان بازی به کنج خانقاه

فصل جنگ آمد تما شا گر شدند
صلح آمد لاله پرپر شدند

دل به کشکول و تبر زین بسته اند
بهر قتلت تیغ زرین بسته اند

موج ها از بس تلاطم کرده اند
راه اقیانوس را گم کرده اند

موجها را می شناسی مو به مو
شرحی از زلف پریشانت بگو

بازکن دیباچه توحید را
تا بجوید ذره ای خورشید را

یا علی بار دگر اعجاز کن
مشتهای کوفیان را باز کن

باز کن چشمان نازآلوده را
بنگر این چشم نیاز آلوده را

باز گو شعب ابی طالب کجاست
آن بیابان عطش غالب کجاست

تا ز جور پیروان بوالحکم
سنگ طاقت زا ببندم بر شکم

تشنگی در ساغرم لب ریز شد
زخم تنهایی فساد انگیز شد

آتشی افکند بر جان و تنم
کین چنین بر آب و آتش می زنم

تاول ناسور را مرحم کجاست
مرحم زخم بنی آدم کجاست

مرحم ما جز تولای تو نیست
یوسفی اما زلیخای تو کیست

شاهد اقبال در آغوش کیست
کیسه نان و رطب بر دوش کیست

کیست آن کس کز علی یادی کند
بر یتیمان من امدادی کند

دست گیرد کودکنان شهر را
گرم سازد خانه های سرد را

ای جوان مردان جوان مردی چه شد
شیوه رندی و شب گردی چه شد

شیعگی تنها نماز و روزه نیست
آب تنها در میان کوزه نیست

کوزه را پر کن ز آب معرفت
تا در او جوشد شراب معرفت

حرف حق را ازمحقق گوش کن
وز لب قران ناطق گوش کن

گوش کن آواز راز شاه را
صوت اوصیکم به تقو الله را

بعد از بشنو ون از نو امرکم
تا شوی آگاه بر اسرار خم

خم تو را سر شار مستی می کند
بی نیاز از هر چه هستی می کند

هر چه هستی جان مولا مرد باش
گر قلندر نیستی شب گرد باش

ای خروس بی محل سیر کن در کوچه های بی کسی
دور کن از بی کسان دل واپسی

ای خروس بی محل آواز کن
چشم خود بر بند و بالی باز کن

شد زمین لبریز مسکین و یتیم
ما گرفتار کدامین هییتیم

با یتیمان چاره لا تقحر بود
پاسخ سایل و لا تنهر بود

دست بردار از تکبر و ز خطا
شیعه یعنی جود و انفاق و عطا

باده مما رزقنا هم بنوش
ینفقون بنیوش و در انفاق کوش

هم بنوش و هم بنوشان زین سبو
لم تناول برحتا تم حقول

یا علی امروز تنها مانده ایم
در هجوم اهرمن ها مانده ایم

یا علی شام غریبان را ببین
مردم سر در گریبان را ببین

گردش گردونه را بر هم بزن
زخم های کهنه را مر حم بزن

مشک ها در راه سنگین می روند
اشک ها از دیده رنگین می روند

مشکها ی خسته را بر دوش گیر
اشکها را گرم در آغوش گیر

حیدرا یک جلوه محتاج توام
دار برپا کن که حلاج توام

جلوه ای کن تا که موسایی کنم
یا به رقص آیم مسیحایی کنم

یک دوگام از خویشتن بیرون زنم
گام دیگر بر سر گردون زنم

گام بردارم ولی با یاد تو
سر نهم بر دامن اولاد تو

شیعه یعنی شرح منظوم طلب
از حجاز و کوفه تا شام وطلب

شیعه یعنی یک بیابان بی کسی
غربت صد ساله بی د لواپسی

شیعه یعنی صد بیابان جستجو
شیعه یعنی هجرت از من تا به او

شیعه یعنی دست بیعت با غدیر
بار ش ابر کرامت بر کویر

شیعه یعنی عدل و احسان و وقار
شیعه یعنی انحنای ذوالفقار

از عدالت گر تو می خواهی دلیل
یاد کن از آتش و دست عقیل

جان مولا حرف حق را گوش کن
شمع بیت المال را خاموش کن

این تجمل ها که بر خوان شماست
زنگ مرگ و قاتل جان شماست

می سزد کز خشم حق پرواکنیم
در مسیر چشم حق پرواکنیم

این دو روز عمر مولایی شویم
مرغ اما مرغ دریایی شویم

مرغ دریایی به بالا می رود
موج بر خیزد به بالا می رود

آسمان را نور باران می کند
خاک را غرق بهاران می کند

لیک مرغ خانگی در خانه است
روز و شب در بند مشتی دانه است

تا به کی در بند آب و دانه اید
غافل از قصاب صاحب خانه اید

شیعه یعنی وعده ای با نان جو
کشت صد آیینه تا فصل درو

شیعه یعنی قسمت یک کاسه شیر
بین نان خشک خود با یک اسیر

چیست حاصل زین همه سیر و سلوک
تاب و تاول چهره و چین و چروک

سالها صورت ز صورت با ختیم
تا ز صورت ها کدورت یافتیم

یک نظر بر قامتی رعنا نبود
یک رسوخ از لفظ بر معنا نبود

گر چه قرآن را مرتب خوانده ایم
از قلم نقش مرکب خوانده ایم

سوره ها خواندیم بی وقف و سکون
کس نشد واقف به سر یسرون

سر حق مستور مانده در کتاب
عالمان علم صورت در حجاب

ای برادر عالمان بی عمل
همچون زنبورند لاکن بی عسل

علمها مصروف هیچ و پوچ شد
جان من برخیز وقت کوچ شد

از نفوذ نفس خود امداد گیر
سیر معنا را ز مجنون یاد گیر

ای خوش آن جهلی که لیلایی شویم
هر نفس لا گوی الایی شویم

تا به کی در لفظ مانی همچو من
سیر معتا کن چو هفتادو دو تن

همچو یحیا گر نهی سر در طبس
می شود عریان به چشمت سر حق

شیعه یعنی عشق بازی با خدا
یک نیستان تک نوازی با خدا

شیعه یعنی هفت خطی درجنون
شیعه طوفان می کند می کند در کا کنون

شیعه یعنی تندر آتش فروز
شیعه یعنی زاهد شب شیر روز

شیعه یعنی شیر یعنی شیرمرد
شیعه یعنی تیغ عریان در نبرد

شیعه یعنی تیغ تیغ مو شکاف
شیعه یعنی ذوالفقار بی غلاف

شیعه یعنی سابققون السابقون
شیعه یعنی یک تپش عصیان و خون

شیعه باید آب ها را گل کند
خط سوم را به خون کامل کند

خط سوم خط سرخ اولیاست
کربلا بارز ترین منظور ماست

شیعه یعنی بازتاب آسمان
بر سر نی جلوه رنگین کمان

از لب نی بشنوم صوت تو را
صوت انی لا اری الموت تو را

یا حسین پرچم زلفت رها در باد شد
واز شمیمش کربلا ایجاد شد

آنچه شرح حال خویشان تو بود
تا به گیسوی پریشان تو بود

می سزد نی نکته پردازی کند
در نیستان آتش اندازی کند

صبر کن نی از نفس افتاده است
ناله بر دوش جرس افتاده است

کاروان بی میر و بی پشت و پناه
در غل و زنجیر می افتد به راه

می رود منزل به منزل در کویر
تا بگوید سر بیعت با غدیر

شیعه یعنی انتزاج نار و نور
شیعه یعنی راس خونین در تنور

شیعه یعنی هفت وادی اظطراب
شیعه یعنی تشنگی در شط آب

شیعه یعنی دعبل چشم انتظار
می کشد بر دوش خود چهل سال دار

شیعه باید همچو اشعار کمیل
سر نهد برخاک پای اهل بیت

یا پرستد وار در پیش هشام
ترک جان گوید به تصدیق امام

مادر موسی که خود اهل ولاست
جرعه نوش از باده جام بلاست

در تب پژوانگ بانگ الرحیل
می نهد فرزند بر دامان نیل

نیل هم خود شیعه مولای ماست
اکبر اوییم و او لیلای ماست

این سخن کوتاه کردم والسلام
شیعه یعنی تیغ بیرون از نیام

مهاجرانی: خواستیم هاشمی را دائمی کنیم تا استبداد شکل نگیرد!

سه شنبه 08/09/1384
مهاجرانی در گفت‌وگوی با یک شبکه ماهواره‌ای اظهار داشت: بحث تغییر قانون اساسی (امکان مجدد هاشمی برای حضور در دور سوم انتخابات ریاست‌جمهوری) در مقطعی بود که همه ما احساس می‌کردیم که کشور به طرف یک استبداد و یک دوره تاریک خواهد رفت!

مهاجرانی در گفت‌وگو با یک شبکه ماهواره‌ای در جواب به این سؤال که: «یازده سال پیش، پیشنهاددهنده تغییر قانون اساسی شـُدید تا بدینوسیله آقای هاشمی رفسنجانی امکان مجدد برای شرکت در دور سوم ریاست جمهوری را پیدا کنند. از آن مقطع به بعد شاهد آن بودیم که جناب آقای رفسنجانی در چند انتخاباتی که خودشان را نامزد کردند (مجلس ششم وانتخابات اخیر ریاست جمهوری)، به عنوان کسی که به هر حال قرابت‌های فکری و سیاسی با آقای هاشمی داشتید، جایگاه امروز آقای هاشمی را چطور ارزیابی می‌کنید؟ آیا ایشان فرد تمام شده‌ای هستند و اگر نه، در کجا قرار دارند؟» گفت: بحث تغییر قانون اساسی که شما مطرح کردید در مقطعی بود که همه ما احساس می‌کردیم که کشور به طرف یک استبداد و یک دوره تاریک خواهد رفت. تقریباً هیچ عنصر امیدی در ایران پس از آقای رفسنجانی مطرح نبود. چنانچه حتی در آن مقطع آقای مهندس موسوی هم که برای نامزدی ریاست جمهوری مطرح بودند، اطلاعیه‌ای دادند که در انتخابات شرکت نخواهند کرد. در چنان وضعیتی آن پیشنهاد مطرح شد و پیشنهاد تنها تعلق به من نداشت و دیگرانی هم قائل به آن بودند چرا که به دلیل شرایط موجود ما بیم آن را داشتیم تا پس از دوره‌ای که دوره سازندگی و تلاش بود دوره استبداد حاکم شود. در کل مجموعه شرایط در دوران آقای رفسنجانی، دوران کار و تلاش بود و بالطبع در آن شرایط آن بحث مطرح شد و ما می‌دانستیم این بحث مورد موافقت قرار نخواهد گرفت اما طرح این بحث یک فرصتی بود برای مجموع دوستانی که نگران آینده کشور بودند و خوشبختانه فرصتی فراهم شد تا جناب آقای خاتمی به عنوان کاندیدا مطرح شدند و شرایط هم به گونه‌ای پیش رفت که محصول 8 سال دوران سازندگی آقای هاشمی، تحویل آقای خاتمی شد تا قضایایی به نام دوم خرداد شکل گرفت.»

منبع: سایت خبری انصارنیوز

سالانه 5/1 میلیون فرزند نامشروع در آمریکا

مطابق آخرین آمارهای مرکز ملی آمار سلامت در ایالات متحده 29 درصد از کودکانی که سال گذشته در ایالات متحده متولد شده اند از مادرانی بدنیا آمده اند که هرگز ازدواج نکرده اند.

به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اینترنتی مرکز ملی آمار سلامت در ایالات متحده آمارهای اخیر این مرکز حاکی از آن است که در سال گذشته 1/5 میلیون کودک بدون مشخص بودن پدر آنها از مادرهایی بدنیا آمده اند که هرگز ازدواج نکرده اند.
مطابق آمارهای رسمی این مرکز 24 درصد از این کودکان از دختران زیر 20 سالی که هرگز ازدواج نکرده اند به دنیا آمده اند و 55 درصد آنها از دختران 20-24 ساله و 20 درصد از دختران 25-29 ساله.
شایان ذکر است که میزان تولد موالید نامشروع از مادران هرگز ازدواج نکرده در آمریکا در حدود 7 الی 4 درصد در سال گذشته نسبت به سالهای قبل در میان دختران 24-20 ساله افزایش یافته است.
محققان علوم اجتماعی و فعالان خانواده شیوع این امر را یکی از معضلات جدی جامعه آمریکا می‌دانندکه منجر به فقر، افزایش جرایم خشونت بار، مرگ و میر کودکان و افزایش جرم و جنایت در آمریکا خواهد شد.
علاوه بر این مرکز اتحادیه اروپا هم اعلام کرده است که از هر سه کودک اروپایی یکی نامشروع است و در خارج از قواعد خانواده به وجود می‌آید.

منبع: شریف نیوز

ماجرای « عطیه » آقای موسوی تبریزی

يکشنبه 02/11/1384
چندی پیش حجت الاسلام سیدحسین موسوی تبریزی در گفتگو با سایتی منتسب به دفتر تبلیغات اسلامی حوزه قم ، آیت الله مصباح را که در حج به سر می برد، به مناظره طلبید.

یکی از فعالین حوزه علمیه قم به خبرنگار سایت"عارف نیوز"گفت: خوب بود حجت الاسلام موسوی تبریزی، این اعلام مناظره را زمانی اعلام می کرد که آقای مصباح در سفر حج نباشند و این امکان فراهم می شد تا وزانت علمی آقای تبریزی مشخص شود. نه اینکه با هو، جنجال و تبلیغات بخواهیم خود را در حد بالایی از وزانت علمی تصور نماییم.
وی افزود: البته این « عطیه » الهی است که فردی که زمانی با دستور امام از تمامی مسؤولیتها عزل شد اکنون حامی اندیشه های امام ( ره ) شده است.
وی در این خصوص توضیح داد : در سال 60 که آقای موسوی تبریزی، دادستان کل انقلاب بود گزارشات مختلفی از برخی مسایل مالی و روابط نامناسب اخلاقی وی به گوش می رسید که بر همین اساس امام ( ره ) گروهی از قضات با تجربه را مأمور رسیدگی کرد بعد از بررسی، مشخص شد که وی از مسایل مالی « بهره » فراوانی برده و « عطیه » ای! الهی نصیب وی شده است!
وی اضافه کرد: بعد از گزارش این گروه از قضات، امام (ره) دستور عزل آقای موسوی تبریزی را صادر کرد و به آیت الله موسوی اردبیلی ( رییس وقت قوه قضاییه ) دستور دادند که وی را برای همیشه از مسؤولیت قضایی و غیرقضایی کنار بگذارد.

منبع: سایت خبری عارف نیوز

حقیقت اندیشه امام خمینی (ره) در سرمقاله روزنامه کیهان

امام خمینی ره : «ولو به نظر من (قانون اساسی) یک مقداری ناقص است و روحانیت بیشتر از این در اسلام اختیارات دارند و آقایان برای اینکه با این روشنفکرها مخالفت نکنند، یک مقدار کوتاه آمدند. این که در قانون اساسی است، این بعضی شئون ولایت فقیه است نه همه شئون آن... این را قرارش داده اند با آن همه قیودی که همه اش قیود یک چیزی بوده است که خب قرار داده اند ما هم تابعیم، لکن این مسئله نیست، مسئله بالاتر از این است» (صحیفه نور، ج6، ص519).

آنچه می خوانید سرمقاله امروز روزنامه کیهان است که درآن محمدی (نویسنده ) به بیان نظرات خود درباب جنجالهای سیاسی اخیر که رنگ وبوی اندیشه ای به خود گرفته پرداخته است :
هدف این یادداشت طرح یک سؤال ساده و کوتاه است: آیا اصلاح طلبان به مبانی اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) بازگشته اند و آیا حاضرند بپذیرند این مبانی، به عنوان چارچوبی برای بررسی سابقه عمل و اندیشه آنها در نظر گرفته شود؟ این روزها علل سیاسی متعددی همچون ترس از نوعی فراموش شدگی سیاسی و تلاش برای متاثر ساختن انتخابات سال آینده مجلس خبرگان رهبری، جمعی از نیروهای سیاسی اصلاح طلب را بر آن داشته که ناشیانه خود را به میانه معرکه ای بیفکنند که نهایتاً حاصلی جز افزودن تناقضی دیگر بر همه تناقضات پیشین موجود در رفتار و اندیشه سیاسی آنها به بار نخواهد آورد.
سیبل اصلی حملات ماشین پروپاگاندای اصلاح طلبی این روزها آیت الله محمدتقی مصباح یزدی است و اینکه ِاو- یا شاگردانش- درباره منشأ مشروعیت حکومت دینی و نقش و جایگاه رأی مردم در آن، آرائی دارند خلاف آنچه امام بدان قائل بوده است(!). برخورداری از ذکاوت فوق العاده ای لازم نیست تا آشکار شود تطابق یا عدم تطابق نظرات استاد مصباح با اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) در واقع یک دعوای فرعی است. با این وجود فضایی که اصلاح طلبان خود را در آن قرار داده اند پرسش های مهمی پدید می آورد. این مقاله قصد ندارد نفیاً و اثباتاً درباره نسبتی که میان آراء امام(ره) و اندیشه های استاد مصباح وجود دارد به مقایسه بپردازد اگرچه عقیده دارد نتیجه این نوع مقایسه- اگر با انصاف و دقت انجام شود- بدون تردید به آنچه اصلاح طلبان انتظار دارند، ختم نخواهد شد.
?صرف نظر از این بحث، اصلاح طلبانی که این روزها به نحو رقت انگیزی در تلاشند تا استاد مصباح را در مقابل امام قرار دهند و در این میان نه حقانیت امام بلکه حقانیت خود را نتیجه بگیرند، آیا آمادگی دارند که یک بار هم نسبت میان آنچه آنها در این سال ها گفتند و کردند با آنچه امام می اندیشید و می گفت و می پسندید، سنجیده شود؟ و اگر نتیجه این مقایسه دورافتادگی و فاصله که سهل است بلکه -خدای نخواسته- به رنگ و بوی عناد آنها با مبانی مورد قبول و تأکید امام از آب درآمد، آیا حاضرند نادرستی رفتار خود را بپذیرند و قدمی در راه اصلاح آن بردارند؟
به عنوان یک نمونه -و فقط یک نمونه- می توان به آن آموزه ای بازگشت که کانون نظریه سیاسی امام(ره) را تشکیل می دهد: ولایت فقیه. امام ولایت فقیه را چگونه می فهمید و تفسیر می کرد؟ اجازه بدهید کمی از امام(ره) بشنویم، اگرچه این سخنان آنچنان معروف و مکرر است که بعضی آن را ازبر دارند:

«ولو به نظر من (قانون اساسی) یک مقداری ناقص است و روحانیت بیشتر از این در اسلام اختیارات دارند و آقایان برای اینکه با این روشنفکرها مخالفت نکنند، یک مقدار کوتاه آمدند. این که در قانون اساسی است، این بعضی شئون ولایت فقیه است نه همه شئون آن... این را قرارش داده اند با آن همه قیودی که همه اش قیود یک چیزی بوده است که خب قرار داده اند ما هم تابعیم، لکن این مسئله نیست، مسئله بالاتر از این است» (صحیفه نور، ج6، ص519).

«فقهای جامع الشرایط از طرف معصومین نیابت در تمام امور شرعی، سیاسی و اجتماعی دارند و تولی امور در غیبت کبیر موکول به آنان است» (صحیفه نور، ج6، ص237).

«مفهوم رهبری دینی، رهبری علمای مذهبی است در همه شئون جامعه» (صحیفه نور، ج4، ص168).

«حکومت شعبه ای از ولایت مطلقه رسول الله(ص) و یکی از احکام اولیه اسلام است» (صحیفه نور، ج20، چاپ اول، ص171).

«این توهم که اختیارات حکومتی رسول اکرم(ص) بیشتر از حضرت امیر(ع) بود یا اختیارات حکومتی حضرت امیر(ع) بیش از فقیه است، باطل و غلط است» (ولایت فقیه، ص40).

بر این جملات می توان همینطور صفحه ها از پی یکدیگر افزود. آیا اصلاح طلبان آماده اند این اصول که اصالت و وضوح آنها بی نیاز از هرگونه توضیح اضافه است، مبنایی برای ارزیابی اندیشه سیاسی آنها قرار بگیرد؟ و بر مبنای این ارزیابی قرب و بعد آنها با آنچه امام در نظر داشت، محاسبه شود؟

برای اصولگرایان هیچ چیز خوشایندتر و خواستنی تر از این نیست که رفتار و اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) فصل الخطاب همه مجادلات سیاسی و بالاتر از آن مجادلات تئوریک مطرح در عرصه جامعه تلقی شود و وزن و جایگاه همه اقوال و افعال با ارجاع به امام معین گردد. اندیشه امام خمینی(ره) نیز هم ظرفیت و هم غنای کافی برای برعهده گرفتن چنین نقشی را دارد. اما اصلاح طلبان با توجه به سابقه آراء خود، بدون تردید باید از اینکه کسی امام(ره) را معیار سنجش آنها قرار دهد، بیمناک باشند. بنیادهای اندیشه سیاسی و حتی فراتر از آن هستی شناسی و جهان بینی امام بزرگوار(ره) از اساس با آنچه برخی اصلاح طلبان نورسیده از لابلای متون مدرنیست ها آموخته و دربست پذیرفته اند، متفاوت است و لذا تلاش برای ارائه یک قرائت لیبرالی از آراء امام(ره) جز به پریشان گویی و به هم بافتن سخنان بی سر و ته، ره به جایی نخواهد برد. اصلاح طلبان هم بهتر است پیش از اینکه پرونده عملکردهای 8 سال گذشته آنان در هدم اندیشه ها- و حتی یاد و خاطره- امام(ره) گشوده و خوانده شود، این بحث را خاتمه دهند و برای حل مشکل سیاسی خود در انتخابات سال آینده خبرگان رهبری راهی دیگر بجویند.

اصل قضیه بسیار ساده است: اصلاح طلبان می دانند که به 2 دلیل در انتخابات خبرگان رهبری از هم اکنون سرنوشت چندان خوشی در انتظار آنها نیست. اول- اصلاح طلبان کاندیدای کافی که شروط علمی و عملی لازم برای حضور در این انتخابات را دارا باشد، در اختیار ندارند و دوم- هیچ نشانه ای در دست نیست -و بلکه نشانه های خلاف آن با قوت وجود دارد- که نشان دهد روند رویگردانی مردم از مدعیان بی عمل اصلاح طلبی که در 3 انتخابات گذشته جریان داشته، در انتخابات سال آینده تداوم نخواهد یافت. کاملاً قابل درک است که اصلاح طلبان در مواجهه با انتخاباتی که اولاً توان و ظرفیت حضور گسترده در آن را ندارند و ثانیاً ولو به طور گسترده در آن حاضر شوند خود به خوبی می دانند نتیجه ای جز ناکامی انتظار آنها را نمی کشد، ناامید و مأیوس شده به فکر افتاده باشند حالا که به پیروزی خودشان چندان امیدی نیست، لااقل ضربه ای به حریف بزنند.

دولت اصولگرا را باید تحسین کرد که با جدیت به کار اصلی خود یعنی خدمت رسانی به ملت بزرگ ایران مشغول است و از افتادن در ورطه این بازی های ساختگی پرهیز می کند. نیروهای سیاسی اصولگرا را نیز زنهار باید داد که گرمابخشیدن به این بازار که نتیجه آن ایجاد سوءتفاهمات و سپس دلخوری ها و مرزبندی های غیرضروری و فرساینده است، نفعی به حال آینده جریان اصولگرایی نخواهد داشت اگر به سود دشمن تمام نشود.

منبع: روزنامه کیهان

آیت‌الله مصباح و شرح فرار از دست ساواک

در شرایطی که برخی چهره‌های سیاسی، از فقدان سابقه مبارزاتی آیت‌الله مصباح سخن می‌گویند، آیت‌الله مسعودی خمینی، تولیت آستان حضرت معصومه س  در گفت‌وگو با هفته‌نامه «پرتو سخن»، به گوشه‌های از ویژگی‌ها و سوابق مبارزاتی آیت‌الله مصباح یزدی، اشاره کرده ‌است.

 

در بخشی از این گفت‌وگو آمده است: آیت‌الله مصباح، شخصیتی کم‌نظیر و جزو اولین کسانی است که پایه انقلاب را شروع کرده؛ آقای مصباح بود، آقای خامنه‌ای و آقای‌ها‌شمی رفسنجانی. مجله بعثت و انتقام، در رأس آن آقای مصباح بود و درباره انقلاب و شاه صریحا می‌نوشت. من و آقای مصباح، یک بار، دو ماه و نیم در کوه‌های یزد از این کوه به آن کوه و از این طرف به آن طرف می‌رفتیم، برای این‌که ساواک دنبال ما بود.
 


آقای مصباح آن منشور انقلاب را نوشت که در منزل آیت‌الله آذری قمی پیدا کردند. من آمدم گفتم: آقای مصباح! خط شما در ساواک لو رفته، چه کار می‌کنی؟ ایشان نشست ـ شاید باورش مشکل باشد ـ در ظرف سه روز، خط خودش را آنچنان عوض کرد که وقتی ایشان را گرفتند و به ساواک بردند، نتوانستند اثبات کنند که خط ایشان است! اگر ثابت می‌شد، خط ایشان است همان وقت حکم ایشان، اعدام بود. در منشور انقلاب، پایه انقلاب را ترسیم کرده و زیرآب جریان شاه و پادشاهی را زده بود. خود همان آقایی که می‌گوید، ایشان یک روز در مبارزه نبود، بیاید با هم صحبت کنیم و ببینیم یک روز در انقلاب کجا آمد منزل امام و گفت: آقا اینجا چه خبر است؟!

متولی آستان حرم حضرت معصومه در بخش دیگری از این گفتگو تاکید کرد خود همان آقایی که می‌گوید مصباح یک روز هم در مبارزه نبوده است، بیاید با هم صحبت کنیم ببینیم که یک روز در انقلاب کجا آمد منزل امام و بگوید این جا چه خبر است؟
در بخش دیگری از این گفت‌وگو آمده است: یک روز من و آقای مصباح در درس امام نشسته بودیم. امام در باب مقدمه واجب بحث می‌کرد. آقای مصباح یک‌مرتبه نیم‌خیز بلند شد و گفت: عجب فکر و اندیشه بلندی!

روز دیگر من با ایشان خدمت امام رفتیم و یک آقایی گفت: من این کار را کردم. دقیق یادم نیست، رو کردند به آقای مصباح. آقای مصباح گفتند: بله من می‌دانم که این جوری است. ایشان فرمود: کافی است و قبول کرد. معلوم می‌شود که امام، شهادت ایشان را به عنوان دو شهادت پذیرفته بود.

منبع: سایت خبری شریف نیوز

آیت‌الله حکیم خطاب به شاه: من از آیت‌الله خمینی تقلید می‌کنم

سند روبرو پاسخ آیت‌الله سید محسن حکیم به تلگراف شاه است. شاه، در این تلگراف، مشارالیه را به عنوان مرجع تقلید، خطاب کرده بود و وی هم در جواب گفته بود: من از آیت‌الله خمینی تقلید می‌کنم.

مرجع صدور: ساواک
تاریخ: 18 خرداد 1342

مأخذ: کتاب قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک-ج۳-ص۱۱۸

منبع: شریف نیوز

روزنامه آلمانی:حجاب زنان ایرانی‌به‌معنای محدودیت نیست

روزنامه آلمانی فرانکفورتر:
حجاب زنان ایرانی‌به‌معنای محدودیت نیست
تبلیغات رسانه های غرب درباره وضع زنان در ایران پس از انقلا‌ب، حقیقت ندارد

روزنامه آلمانی فرانکفورتر: زنان ایران در زمان رژیم پهلوی از آزادی‌های ظاهری بیشتری نسبت به امروز برخوردار بودند اما درصد زیادی از آنها تحصیلا‌ت علمی نداشتند.


تبلیغات رسانه های غرب درباره وضع زنان در ایران پس از انقلا‌ب ,حقیقت ندارد و در واقع زنان ایرانی از پس از انقلا‌ب حرکتی آگاهانه را برای رسیدن به اهدافی والا و شگرف بدور از آزادی‌ها ظاهری آغاز کردند.
روزنامه آلمانی فرانکفورتر روندشاو با انتشار آمار زنان تحصیلکرده ایرانی‌نوشت: حجاب در ایران نه تنها برای زنان محدودیت نیست بلکه این امکان را در اختیار خیل عظیمی از آنها قرار داده تا بتوانند به راحتی به پیشرفت‌های علمی خود ادامه بدهند و این در حالیست که زنان ایران در زمان رژیم پهلوی از آزادی‌های ظاهری بیشتری نسبت به امروز برخوردار بودند اما درصد زیادی از آنها تحصیلا‌ت علمی نداشتند.
به گزارش ایونا ،د ادعای غرب درباره محروم بودن زنان ایرانی ازحقوق خود نوشت: نیمی از شاغلا‌ن بخشهای مختلف در ایران را زنان تشکیل می‌دهند, همچنین 63 درصد از دانشجویان ایرانی زن هستند که به راحتی وارد بازار کار می‌شوند.
 


منبع: خبرگزاری زنان

تجاوز 35 سرباز صهیونیست به یک دختر 11 ساله

دوشنبه 11/02/1385
در اقدامی که به بزرگترین رسوایی تاریخ ارتش رژیم صهیونیستی تفسیر شده است، 35 سرباز صهیونیست، به تجاوز به یک دختر 11 ساله متهم شده‌اند.

به گزارش فارس به نقل از خبرگزاری آسوشیتدپرس از بیت المقدس، در این پرونده که بزرگترین رسوایی جنسی ارتش اسرائیل محسوب می‌شود، 35 سرباز ارتش، ‌متهم به تجاوز به دختری 11 ساله هستند که به همراه خانواده‌اش در یک پایگاه نیروی هوایی در جنوب اسرائیل زندگی می‌کرد. در همین حال وکلای مدافع این سربازان مدعی شده‌اند این دختر درباره سن خود به سربازان دروغ گفته است و به انجام این رابطه رضایت داشته است. حتی در صورت صحت این مطلب نیز این سربازان بر اساس قوانین اسرائیل به تجاوز جنسی متهم خواهند شد.
بر اساس جزئیات محدودی که توسط ارتش اسرائیل منتشر شده است، حداقل 17 سرباز نیروی هوایی اسرائیل تا به حال بازجویی شده‌اند و افراد دیگری نیز به زودی بازجویی خواهند شد. به گفته ارتش این دختر به همراه پدر خود که راننده ارتش بود در پایگاه نیروی هوایی زندگی می‌کرد اما پس از این حادثه پایگاه را ترک کرده و اکنون نیز تحت درمان روانشناسی است. برخی از سربازان دخیل در این ماجرا به بازجویان گفته‌اند این دختر مدعی بوده است 16 سال دارد.

منبع: شریف نیوز

سهم هر اماراتی از میزان صادرات نفت خام حدود 80 برابر سهم هر ایرانی است

عده زیادی در ایران بارها به امارات متحده عربی سفر کرده و شاهد پیشرفت ساختمان سازی و تجارت در این کشور بویژه در دبی بوده اند و در مقایسه با ایران بویژه شهرهای حاشیه خلیج فارس دچار توهم می شوند .
در حالی که وسعت ایران 20 برابر و جمعیت ایران حدود 70 برابر امارات متحده عربی است، سهم هر اماراتی از میزان صادرات نفت خام حدود 80 برابر سهم هر ایرانی است. سرانه هر نفر از کل ذخایر ارزی ایران سالانه به رقم حدود 350 هزار تومان می رسد.



درآمد نفت کشور در سال 1384 رکورد شکنی کرد و به 45 میلیارد دلار رسید. این مقدار درآمد گاه 2 تا 3 برابر درآمد نفت کشور در بسیاری از سال های انقلاب است و مردم توقع دارند این در آمد نفت در زندگی آنان تاثیر بگذارد.
به گزارش خبرنگار اقتصادی مهر، دکتر قدیری ابیانه از کارشناسان سیاسی -اقتصادی کشور در تحلیل خود از وضعیت و تحقق درآمدهای نفتی ایران و تاثیر آن در زندگی مردم ، در سایت شخصی خود آورده است: با توجه به رشد خیره‌کننده درآمدهای نفتی کشور مردم بر این باور بوده و هستند که اگر این درآمد عادلانه توزیع گردد دیگر نباید شاهد فقر و محرومیت باشیم و باید مشکلاتی مثل مسکن و اشتغال و ازدواج و رفاه و تامین اجتماعی و حتی تفریح و ورزش مردم تامین گردد. اما این سوال مطرح می باشد که آیا مردم تصور درستی از میزان این درآمد دارند یا نه؟!

 

گفتنی ایران 9 درصد و امارات 7.5 درصد از ذخایر نفت جهان را دارا هستند و جمعیت ایران حدود 70 میلیون و جمعیت امارات حدود 3.5 میلیون نفر است که 80 درصد آنهم خارجی هستند. مساحت ایران 1648195 کیلومتر متر مربع و شانزدهمین کشور بزرگ جهان و مساحت امارات هم حدود 82880 کیلومتر مربع است که مساحت ایران تقریبا 20 برابر مساحت امارات است.

 

اخیرا اینجانب در جمع دانشجویان در استان‌های مختلف کشور و از جمله در جمع دانشجویان دانشگاه نفت اهواز این سوال را مطرح کردم که اگر به فرض غیر ممکن که این درآمد به هیچیک از نیازهای کشور مثل دفاع و امنیت، عمران و آبادانی، بهداشت و درمان، آموزش و سایر نیازها نرسد و این درآمد به طور مساوی بین جمعیت 70 میلیونی کشور توزیع شود به تصور آنها سهم هر ایرانی از اوج درآمد نفت چه مقدار خواهد بود؟ پاسخ ها عمدتا پیرامون رقم یک تا ده میلیون تومان در هر ماه بود.

این تصور توهمی بیش نیست. توهمی که موجب می گردد این سوال پیش آید که پس با این درآمد چه می کنند و چرا مشکلات کشور با اتکاء به درآمد نفت حل نمی گردد؟! اینجاست که سیاه نمایی زمینه بروز می یابد و بسیاری بر این تصورند که به آنها بی توجهی می شود.

 

اگر فرض کنیم که درآمد 40 میلیارد دلاری سال 1384، صرف هیچ یک از ضروریات کشور مثل دفاع و امنیت، عمران و آبادانی، آموزش و درمان و سایر امور نشود و مستقیماً  بین مردم تقسیم گردد، با احتساب هر دلار900 تومان و جمعیت 70 میلیون نفری ایران، سهم هر ایرانی از درآمد نفت ماهیانه فقط حدود 42 هزار تومان می شود. اگر حدود 2 هزار تومان آن را هزینه های استخراج و صادرات نفت فرض کنیم، سهم هر ایرانی از اوج درآمدهای نفتی 40 هزار تومان در هر ماه خواهد شد. گفته شد که بدهی خارجی ایران 20 میلیارد دلار است که از بابت آن سود نیز پرداخت می شود.
طبیعتاً با اتکاء به چنین درآمدی که تازه نتیجه شکسته شدن رکورد قیمت نفت بوده، نمی توان مشکلاتی مثل مسکن، اشتغال، ازدواج، تحصیل، رفاه و تفریح را رفع کرد.

 

 

مردم مناطق مرزی و قومیت ها تصور می کنند که به قوم و استان آنها توجه نمی گردد، در حالی که این توهم فراگیر است و همه شهرها و استانها را در بر می گیرد. برای قضاوت صحیح باید واقعیت ها را بدور از توهم شناخت.

برای مقایسه عملکردها و دستاوردها انقلاب اسلامی در مقایسه با قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و نیز با سایر کشورها نیز باید بر اساس واقعیت ها ارزیابی صورت گیرد که اینکار مستلزم شناخت واقعیت ها است. برای یک مقایسه منطقی، ابتدا باید واقعیت‌های کشورهای مختلف، به ویژه بسترها و زمینه‌های آن را ارزیابی کرد.

واقعیت نفت ایران

نعمت نفت، نعمت بزرگی است که ملت ایران از آن برخوردارند. میزان ذخایر نفتی ایران 6 برابر کل ذخایر نفتی آمریکا و 8 برابر کل ذخایر نفتی اروپا و حدود 4 برابر کل ذخایر اروپا و آمریکا است.

مقایسه با قبل از پیروزی انقلاب اسلامی

با توجه به اینکه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، ایران روزانه 4/5 میلیون  بشکه نفت صادر می‌کرد و هم اینک این میزان به حدود 2/2 میلیون بشکه نفت کاهش پیدا کرده است و جمعیت کشور نیز دو برابر شده و قدرت خرید دلار در بازارهای بین المللی نیز در این مدت، حداقل نصف گردیده در نتیجه سهم هر نفر ایرانی از بابت ارزش ارز حاصل از صادرات نفت با توجه به عوامل فوق الذکر، به کمتر از یک هشتم قبل از انقلاب رسیده است و از این پس نیز با هر تولد جدیدی این نسبت کاهش خواهد یافت. این عوامل عمدتاً به نوع حکومت نیز مربوط  نیستند.

درآمدهای نفتی ایران امروز

اگر فرض کنیم که درآمد 40 میلیارد دلاری سال 1384، صرف هیچ یک از ضروریات کشور مثل دفاع و امنیت، عمران و آبادانی، آموزش و درمان و سایر امور نشود و مستقیماً  بین مردم تقسیم گردد، با احتساب هر دلار900 تومان و جمعیت 70 میلیون نفری ایران، سهم هر ایرانی از درآمد نفت ماهیانه فقط حدود 42 هزار تومان می شود. اگر حدود 2 هزار تومان آن را هزینه های استخراج و صادرات نفت فرض کنیم، سهم هر ایرانی از اوج درآمدهای نفتی 40 هزار تومان در هر ماه خواهد شد. گفته شد که بدهی خارجی ایران 20 میلیارد دلار است که از بابت آن سود نیز پرداخت می شود.

طبیعتاً با اتکاء به چنین درآمدی که تازه نتیجه شکسته شدن رکورد قیمت نفت بوده، نمی توان مشکلاتی مثل مسکن، اشتغال، ازدواج، تحصیل، رفاه و تفریح را رفع کرد. باید توجه داشت این بودجه بین همه دستگاه ها توزیع و همه دستگاه ها بلا استثنا آن را ناکافی ارزیابی می کنند و به درستی تاکید می کنند که اگر بودجه آنها افزایش یابد، خواهند توانست خدمات بیشتر و بهتری را به مردم ارائه نمایند، لیکن بودجه کشور محدود است و نمی توان با اتکاء به درآمدهای نفتی همه خواسته ها را برآورد نمود.

مقایسه با امارات متحده عربی

عده زیادی در ایران بارها به امارات متحده عربی سفر کرده و شاهد پیشرفت ساختمان سازی و تجارت در این کشور بویژه در دبی بوده اند و در مقایسه با ایران بویژه شهرهای حاشیه خلیج فارس دچار توهم می شوند .

در حالی که وسعت ایران 20 برابر و جمعیت ایران حدود 70 برابر امارات متحده عربی است، سهم هر اماراتی از میزان صادرات نفت خام حدود 80 برابر سهم هر ایرانی است.

مقایسه با آلمان و انگلستان

کشور آلمان از تامین اجتماعی وسیعی برخوردار است. در انگلستان سیستم درمانی آن پیشرفته است و همه مردم تحت پوشش درمان رایگان در بسیاری از موارد قرار دارند.

انگلستان و‌آلمان مالیات بسیار سنگینی را از مردم خود می‌گیرند به نحوی که گاه به 42 درصد تولید ناخالص داخلی آنها می‌رسد . میزان مالیات دریافتی در آلمان حدود 400 میلیارد دلار است که این مقدار 10 برابر اوج در آمد نفتی ایران در سال 1384 است  و این در حالی است که کل تولید ناخالص داخلی ایران به میزان مالیات دریافتی دولت نمی رسد و کل بودجه دولت در سال 1385 حدود نصف مالیات دریافتی دولت آلمان از مردم کشورش هست. در ایران کل مالیات پیش بینی شده در کل کشور در سال 1385 کمتر از 20 میلیارد دلار است.

میزان بدهی های خارجی کشورهای غربی نسبت به 40 میلیارد دلار درآمد نفت ایران در سال 1384 به شرح زیر است: انگستان  117 برابر، آمریکا 35 برابر، ایتالیا 22 برابر، اسپانیا 20 برابر، کانادا 14 برابر. این در حالی است که میزان بدهی خارجی ایران حدود 20 میلیارد دلار یعنی نصف درآمد نفتی کشور در سال 1384 می باشد.

ذخایر ارزی ایران

بنا بر اعلام بانک مرکزی ایران ذخایر ارزی ایران در سال 1384 به 47 میلیارد دلار رسید. از سوی دیگر ایران بیش از 20 میلیارد دلار بدهی خارجی دارد. با کسر آن عملا پس انداز ارزی ایران به رقم 27 میلیارد دلار می رسد که سرانه هر نفر از کل ذخایر ارزی کشور به رقم حدود 350 هزار تومان می رسد.

درآمد نفت در آینده

اگر درآمد نفت را طی چهار سال و بلکه 20 سال آینده (تا سال چشم انداز 1404) ثابت و سالی 40 میلیارد دلار فرض نمائیم، فرض کنیم که طی 4 سال و 20 سال آینده جمعیت کشور افزایش نیابد و در حد 70 میلیون نفر باقی بماند و اگر فرض کنیم که طی این سالها کل درآمد نفت صرف هیچ یک از ضرورت های ایران نشود و ماهیانه به هر نفر 40 هزار تومان اختصاص یابد، سهم هر نفر در یک دوره 4 ساله کمتر از 2 میلیون تومان و سهم هر نفر از درآمدهای نفتی صادراتی، در طول 20 سال آینده، مجموعا کمتر از 10 میلیون تومان خواهد بود.

 این در حالی است که منابع نفتی رو به کاهش و جمعیت نیز رو به افزایش است و پیش بینی می شود که جمعیت کشور در سال 1404 بین 90 الی 100 میلیون نفر باشد، ضمن اینکه درآمد نفتی، بخش قابل توجهی از بودجه کشور برای تامین هزینه های ضروری کشور در ابعاد مختلف را تشکیل می دهد.

استراتژی غرب در قبال انقلاب اسلامی

به گزارش "مهر" قدیری ابیانه در ادامه تحلیل خود افزوده است: جرالد سگال مدیر مطالعات انستیتو  بین‏المللی استراتژیک لندن که در هفته نامه آمریکایی نیوزویک در فروردین ماه 1377 منتشر شده است، عمق سیاست غرب در قبال ایران را نشان می‌دهد. وی می‏گوید:

 " ... غرب باید به شیوه‏یی که کمونیسم را مهار و آلوده کرد با سایر دشمنان خود عمل کند ....  آلوده سازی، شیوه‏های فراوانی دارد که تجارت با دشمن و .... از راههای اصلی آلوده‏سازی جوامع است.... اکنون نیز باید یک استراتژی دوگانه مهار و آلوده‏سازی در دستور کار باشد... مهار کافی نیست و آلوده‏سازی مهمتر است. ... خوشبختانه آلوده‏سازی شیوه‏های فراوانی دارد که تجارت با دشمن (در کالاهای غیر استراتژیک) و .... از جمله آنهاست ..."

همچنین انستیتو سیاست خاورمیانه واشنگتن،  نتیجه مطالعات سال 2000  خود را منتشر نموده است و در آن تأکید کرده است که:

" ... صادرات کالاهای مصرفی به ایران باید از سر گرفته شود، این کار باعث کم شدن ارز خارجی موجود در ایران خواهد شد ..."

ممکن است تصور شود که سیاست‌های فوق مربوط به دشمنی غرب با ایران در نظام جمهوری اسلامی ایران است. اسناد و مدارک نشانگر آن است که غرب اصولا با ملل مسلمان خصومت داشته است و سیاست خویش علیه مسلمانان را حتی در زمان رژیم‌های دست نشانده نیز دنبال می‌کرده و اصولا برای اعمال همین سیاستها بوده است که با کودتا و هزارترفند و توطئه دیگر، رژیمهای مزدوری را بر کشورها حاکم می‌کرده است.

استراتژی غرب در قبل از انقلاب

فرهنگ مصرف زدگی و تجمل گرایی در جامعه که بسیار گسترده است، در ادارات نیز نمود می‏یابد. مصرفهای بی‏رویه در ادارات، تجمل گراییها و تغییر مکرر دکوراسیون‏ها، نشأت گرفته از این فرهنگ غلط جاری است.

آنتونی پارسونز آخرین سفیر انگلیس در رژیم شاه که پس از 5 سال سفارت و فقط 5 روز قبل از فرار شاه از کشور، ایران را ترک کرد در کتاب خود تحت عنوان "غرور و سقوط" متن اظهاراتش را در سال 1974 میلادی (1352 شمسی) خطاب به بازرگانان انگلیس و کسانی که دست اندر کار تجارت و معامله با ایران بودند، چنین به رشته تحریر درآورده است:

".... نخستین کاری که اینجا می‏کنید این است که تا می‏توانید کالاهایتان را بفروشید و فقط در صورتی سرمایه‏گذاری کنید که برای فروش کالایتان چاره‏ای جز این کار نداشته باشید. اما اگر مجبور باشید در اینجا سرمایه‏گذاری کنید به میزان حداقل ممکن، سرمایه‏گذاری کنید و صنایعی را انتخاب کنید که قطعات و لوازم آن از انگلستان وارد شود، مانند صنایع مونتاژ که در واقع سوار کردن قطعات صادراتی انگلیسی در ایران است. در این محدوده و با توجه به این نکات، من معتقدم که ایران، یکی از بهترین بازارهایی است که شما می‏توانید برای مصرف کالاهای خود در جهان سوم پیدا کنید."

اظهارات سفیر انگلیس که در اوج روابط حسنه انگلیس با رژیم شاه بیان شده، نشاندهنده ماهیت سیاست انگلیس نسبت به ایران و سایر ملل جهان سوم می‏باشد. مسلماً توصیه مقامهای انگلیسی به کسانی که مسئولیت طراحی و سازماندهی امور قانون‏گذاری، اقتصادی، گمرکات، تبلیغات و... ایران را به عهده داشته‏اند نیز در راستای همین سیاست، برای رشد مصرف گرایی در ایران بوده است. آمریکا نیز همین سیاست را در مورد ایران داشته است.

با توجه به مطالب فوق باید تلاش کرد از نفت و گاز این سرمایه عظیم و خداداد به نحو صحیحی برای توسعه پایدار، عمران و آبادانی کشور و تبدیل امکانات بالقوه کشور به بالفعل استفاده کرد و از طریق کار و تلاش بی وقفه آحاد ملت، محرومیت و فقر را از این کشور اسلامی زدود.



منبع: خبرگزاری مهر

نظرات جالب فقهی آیت الله جناتی و آیت الله دکتر صادقی تهرانی از مراجع تقلید

علاوه بر آیت الله جناتی که شاگرد امام خمینی بوده یک شاگرد دیگر امام خمینی هم به نام آیت الله دکتر صادقی تهرانی هست که ایشان هم نظرات جدیدی دارد؛
می توانید اطلاعات بیشتر را از سایتهایشان کسب کنید، که فتواهای متفاوتی نسبت به علمای دیگه داده اند.
البته این دو مرجع استدلالات خودشان را هم برای فتواهایشان نیز ارایه داده اند.

آیت الله دکتر صادقی تهرانی:
شاگرد عرفان و اخلاق آیت الله شاه آبادی -استاد امام خمینی- و همچنین خود امام خمینی ره، شاگرد فقه آیت الله بروجردی، شاگرد تفسیر، عرفان و اخلاق و فلسفه علامه طباطبایی، شاگرد فلسفه آیة الله العظمی‌ میرزا مهدی آشتیانی، فعّالیت سیاسی‌، با مرحوم آیة‌الله کاشانی در قیام نفت و علیه شاه و چهار بار غیابا محکوم به اعدام از طرف ساواک و فرار به بیت آیت الله خویی در نجف، مناظره با علمای وهابی در مکه و هفده سال زندانی شدن در عربستان،
چند روزی در آغاز انقلاب که‌برحسب خواستۀ مرحوم امام‌، مراجعات اصلی مردم را پاسخگو بود و پیش از تشکیل نمازهای جمعه بطور رسمی‌،اضافه بر سخنرانیهایی در سراسر ایران‌، نماز جمعه را در مراکز استان‌ها و بعضی از شهرهای دیگر، تشکیل داد‌. با ترک‌ِ نمازجمعه در قم به علت‌ِ اذیت‌های فراوان عدّه‌ای از متحجّرین حوزوی و تهمت‌های کذب دیگران و اقامۀ‌نمازجمعۀ رسمی در سراسر کشور، تمام اوقاتشان صرف تدریس و تألیف شد، که 25 جلد از تفسیر سی جلدی‌ِ «الفرقان‌»را بمدت ده سال در قم‌، ضمن دو تدریس عربی و فارسی تألیف کرد‌. علّامۀ طباطبائی به ایشان فرمودند تا این تفسیر پایان نیافته کتاب دیگری ننویسد، دربارۀ کتاب «المقارنات‌» امام خمینی در نجف فرمودند: بهترین کتابی است که علیه یهود و نصاری‌ نوشته شده‌ است ...

http://www.forghan.org/presentation/?sectionPage=staff
http://www.forghan.org/default.asp


آیت الله دکتر صادقی تهرانی:

اینجانب ادلّۀ اسلامی را ویژۀ قرآن و سنّت می‌دانم و محور اصلی هم در این میان «قرآن‌» است‌، اگر علمای‌اسلام قرآن را درست بررسی کنند درصد اختلافاتشان با هم بسیار کم می‌گردد.

نمونه نظرات:
آیت الله دکتر صادقی تهرانی:


* فتوا دادن کسی که حدّاقل یک دوره‌ی کامل، قرآن را بررسی نکرده، حرام و پیروی از او نیز حرام میباشد، زیرا ... (با این حساب فعلا فقط از آیت الله مکارم شیرازی و خود ایشان میشه تقلید کرد!)

* بدن کفّار پاک می‌باشد؛ بدن هر انسانی پاک است اگر چه کافر، مشرک، مسیحی، یهودی، ناصبی، غالی و یا... باشد، زیرا ... و شرک هم در اختصاص عقیده و روح انسان است و نه جسمش زیرا جسم تکلیفی ندارد تا مشرک یا موحّد باشد ... مگر در صورتی که بدانیم خود را نجس کرده‌اند و ندانیم خود را پاک نموده‌اند ...

* مسکرات پاکند؛ مسکرات چه از آب انگور یا خرما باشند که لفظ شراب هر دو را در بر دارد به کلّی پاکند ...

* سن بلوغ دختران و پسران یکی است ...

* سجده های واجب ده آیه هستند ...

* سجده بر فرش و زیلو هم اشکالی ندارد ...

* نماز مسافر در هر کجا باشد شکسته نیست ...

* نماز جمعه با شرائطش بر تمامی مکلّفان بدون عسر یا حرج واجب است ...

* بر هدیه، مهریه و ارثیه هم خمس تعلق میگیرد ...

* سادات ویژگی بر خمس ندارند (حق خمس بر یک ششم است نه نصف):
خمس هرگز ویژگی برای سادات ندارد, سیادت هم اگر موضوعیّتی داشت در اختصاص ارتباط از طریق پدر به رسول الله(صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم) نیست و گرنه امام حسن و امام حسین(علیهم السّلام) سیّد نخواهند بود, و چون سیّد و آقای اصلی شخص پیامبر بزرگوارند تمامی فرزندان آن حضرت که کلّاً از حضرت زهراء(سلام الله علیها) می باشند بدین معنی سیّدند. اختلافی هم که دراین باره بین ائمّه‌ی معصومین(علیهم السّلام) و بنی امیّه و بنی عبّاس وجود داشت, این بود که اینان نمی‌پذیرفتند که معصومان ذرّیه و فرزندان رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) باشند چون از راه دختر منسوب بوده اند و این حضرات هم از جمله به آیاتی استدلال می‌کرده اند که عیسی را از فرزندان ابراهیم دانسته و او هم که تنها ارتباط مادری داشته است و نیز به آیه‌ی مباهله استدلال می‌فرمودند که حسنین(علیهم السلام) را از فرزندان پیامبر(صلّی الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم) خوانده است ... 
و از همه‌ی اینها گذشته ارتباط فرزند با مادر چه پیش از ولایت و چه پس از آن, بیشتر از پدر است. و روی این اصل سیادت در ارتباط با مادر بیشتر از پدر است و یا لااقل کمتر نیست.
                                          

اگر مثلاً درآمد شما یک میلیون تومان در سال است و مخادج عادّی سالیانه‌ی شما بدون اسراف و تبذیر هشتصد هزار تومان, دویست هزار تومان باقیمانده, تمامش خمس است و نه یک پنجم از آن ...
مخارج زندگی شما یا فصلى یا سالیانه یا چند ساله و یا عمرى است, که هر کدام به حساب خودش باید منظور شود, بنابراین مخارج حجّ شما که مثلاً در عرض چند سال جمع می شود, در حکم همین استثنای مخارج شماست چنانکه جهیزیّه‌ی عروس و وسایل داماد و مانندش نیز مستثنى است.
مبلغ مورد نیاز شما برای خرید و یا بیع شرط و باصطلاح "رهن" خانه‌ی مورد نیازتان نیز مستثنى است, که اگر چند سالی جمع آوری آنها بطول انجامد از استثناءآتِ خمس خواهد بود... 
سرمایه‌ی نخستینی که برای مخارج ضروری شما احتیاج است خمس ندارد...

* هر جا که دولت اسلامی شایسته‌ای وجود داشته باشد لازمست خمس و زکاتها بوسیله‌ی این دولت به مصرفِ شایسته‌ی مقرّره برسد, تا نیازهای جامعه‌ی اسلامی کلّا برآورده شود...

* در حج نذرِ احرام پیش از میقات بدعت است ...

* خرید , فروش و ساختنِ عروسک یا مجسّمه‌ی حیوان و یا انسان اشکالی ندارد مگر ...

* سیگار حرام است ...

...


http://www.forghan.org/infoService/?sectionPage=opinion
 

آیت الله جناتی:
شاگرد درس خارج فقه آیت اللّه العظمى بروجردى و خارج اصول امام خمینى و در نجف شاگرد آیات عظام شاهرودى، حکیم، شیرازى، حلّى، زنجانى و خویى

اعراف/170:
و کسانی که به وسیله‌ی کتاب (:قرآن) ، [خود و دیگران را از خطا] نگاهبانی می‌کنند و نماز را بر پا می‌دارند،[مصلحند]. همانا ما پاداش مصلحان را ضایع نمی‌کنیم.

(محور اصلی نظرات قرآن)

http://www.jannaati.com
 


نمونه نظرات:
آیت الله جناتی:

* مرد بودن در مجتهدى که مورد تقلید قرار می‏گیرد شرط نیست.

* اعلم بودن مجتهد در تقلید از او شرط نیست، بلکه ... تشخیص اینکه کدام یک از آن دو مجتهد در مقام تفریع کمتر اشتباه مى‏کند تا آنکه اعلم باشد و کدام یک از آنها بیشتر تا آنکه غیر اعلم باشد، بسیار مشکل است.

* غیر مسلمانان از هر نوع و قسمى که باشند (اهل کتاب، مشرکین و ملحدین) ذاتا و از نظر جسمى و بدنى پاک هستند و اگر از چیزهایى که در نظر مسلمانان نجس مىباشند ، اجتناب کنند، نجاست عرضى هم ندارند.

* تصدى مقام قضاوت توسط زن در صورتى که شرایط آن را دارا باشد، مانعى ندارد.

* اذن پدر در ازدواج دخترى که بگونه کامل مصلحت و مفسده را درک مى‏کند و تحت تأثیر احساسات قرار نمى‏گیرد، شرط نیست و اختیار با خود اوست.

* پیدایش بلوغ دختر به عادت ماهانه است ...

* بیرون رفتن زن از منزل در صورتى که با حق شوهر منافات داشته باشد، باید از او اذن بگیرد وگرنه اذن او معتبر نیست ...

* عقیم کردن زن از راه جراحى و یا غیر آن جایز نیست ...

* آبستنى زن با اسپرم غیر همسر در صورتى که همسر وى عقیم و راضى باشد و این کار با ارتکاب حرام شرعى همراه نباشد، جایز میباشد ...
اگر آبستنى زن با اسپرم غیر همسر انجام پذیرد، کودک به صاحب اسپرم ملحق مى‏شود نه به همسر او، ولى مادر کودک همان است که از او متولد شده است ...

* زن می‏تواند بدون رضایت شوهر از بچه‏دار شدن خود جلوگیرى کند ولى مرد نمى‏تواند بدون رضایت زنش، او را مجبور به بچه‏دار نشدن کند ولى با رضایت او مانعى ندارد ...

* ازدواج با زنان اهل کتاب (زرتشتى، یهودى و مسیحى)، براى مسلمان مانعى ندارد

* ازدواج با زنان کتابى، چه آنکه بگونه موقت باشد و چه بگونه دائم و همیشگى، جایز است

*  دایره‏زدن در عروسى‏ها بگونه‏اى که متداول مى‏باشد، جایز است و حتى برخى از فقهاى پیشین ترک آن را مکروه دانسته‏اند و عروسى خوب آن عروسى است که شادى‏بخش و پر سر و صدا باشد، ولى مقرون به چیزهایى که در شرع مقدس اسلام حرام است، نباشد

* پولى را که زنان خواننده در عروسى‏ها مى‏گیرند، حلال است

* رقصیدن زنان براى زنان و مردان براى مردان در مجالس عروسى و مناسبات فرح و شادى اشکال ندارد

* خوش آمدن افراد از برخى آهنگ‏ها حرام نیست، زمانى حرام است که شنیدن آن از انسان به کلى سلب اختیار کند. اما اگر آهنگى که حلال است با ارتکاب فعل حرام همراه باشد، شنیدن آن حرام مى‏شود ...

* کف زدن در مجالس جشن و سخنرانى جهت تشویق و به عنوان شادى مانعى ندارد

* استعمال آلات لهوى که براى جاانداختن و پرداختن آوازهاى نیکو و مقرون به شعرهایى که داراى مضمون عالى در بعد دینى، مذهبى، عرفانى، اخلاقى، اجتماعى و سیاسى است، مانعى ندارد. ولى استعمال آنها در جاانداختن و پرداختن آوازهاى لهوى و شعرهایى که داراى مضمون باطل است، حرام مى‏باشد

* امروزه در حکومت اسلامى آلات لهوى از آلات مشترک به شمار مى‏آیند

* بازى کردن با آلاتى از قبیل نرد، پاسور و شطرنج در صورتى که به عنوان ورزش فکرى، تقویت بنیه ریاضى و یا سرگرمى باشد و در آن برد و باخت نباشد اشکال ندارد، حتى اگر عنوان آلت قمارى از آنها زایل نشده باشد

* مجسمه ‏سازى که امروزه به عنوان فن و هنر گرانقدر و ارزشمند به شمار مى‏آید و از انگیزه‏هاى مذموم و ناپسند و از آلودگى، شرک و قصد تشبه به خالق، مبرّا است و با تحول زمان و شرایط آن، ملاک حرمت و یا کراهت آن متحول شده، اشکال ندارد

* ذبح قربانى باید در منى‏ باشد ولى اگر نیازمندى در آنجا نباشد که از گوشت آن استفاده کند، جایز است به وسیله نایب در بلد خود و یا غیر آن در هر جا که فقیر و مستمندى باشد قربانى نماید

...

http://www.jannaati.com/far/index.php?page=6
 

روایت های خواندنی از خاطرات رهبر انقلاب در دوران ریاست جمهوری

هاشم طالب ، مسئول خبرنگاران حوزه دولت نهاد ریاست جمهوری-که به تازگی بعد از 24 سال خدمت ، بازنشسته شده است- در گفتگو با روزنامه "جام جم" به بیان بخشی از خاطرات جذاب و خواندنی خود پرداخت که به جهت زیبایی و گیرایی این خاطرات ، توجه خوانندگان را به گوشه هایی از این خاطرات جلب می نماییم.

طالب در خصوص شروع کارش در نهاد ریاست جمهوری گفت: مقطعی که ما شروع کردیم ، از نظر امنیتی زمان بدی بود. هفتم تیر، هشتم شهریور، ترور شخصیت ها، ائمه جمعه و حتی مردم ، انفجارها و این که حضرت آیت الله خامنه ای از بیمارستان آمدند ریاست جمهوری جو عجیب و خاصی را ایجاد کرده بود؛ چنانچه دفتر رئیس جمهور، منزل ایشان و تشکیلات اداری ریاست جمهور در یک ساختمان خلاصه شده بود. (ساختمان قرمز)، بنابراین تردد خبرنگاران خیلی با مشکل مواجه و با دید امنیتی بسیار شدیدی آمیخته بود و ما هم از روابط عمومی چیزی نمی دانستیم.
وی ادامه داد: معلم بزرگ ما برای سامان دادن کارهایمان شخص آقا بودند. جالب است بدانید بچه های تیم حفاظت هم از آقا یاد می گرفتند که باید چگونه عمل کنند. حتی در موردی که من با یک خبرنگار برخوردی داشتم ، ایشان بشدت برآشفته شدند و گفتند معنی ندارد. شما باید همواره طرفدار و حامی خبرنگاران باشید. طالب در این مصاحبه اظهار داشت: با گذشت زمان ، رابطه ای که میان آقا با خبرنگاران برقرار شد تا هنوز هم کم نظیر است. ایشان بلااستثنا با همه مطبوعات ، مصاحبه های اختصاصی داشتند و این اتفاق پس از آن مقطع هرگز نیفتاد. آقا در عین حال همواره تاکید می کردند که تشکیلات نباید عریض و طویل بشود. یک روابط عمومی داشتیم با حداکثر 10نفر نیرو و الان همان مجموعه با همان کارها به چند معاونت و ده دوازده تا اداره کل ، هر کدام با دهها نیرو تبدیل شده است.دوران بسیار شیرینی بود، اما با ظلمهایی در حق رئیس جمهور نیز همراه بود. این مسئول سابق روابط عمومی ریاست جمهوری در مورد وضع زندگی آیت الله خامنه ای در دوران ریاست جمهوری گفت: ایشان با خانواده تا مدتها در یک اتاق درون مجموعه اداری زندگی می کردند. همسر رئیس جمهور وقتی از خانه بیرون می آمدند در واقع وارد قسمت اداری می شدند. حتی بعد که ریاست جمهوری به ساختمان سفید منتقل شد، ایشان در اتاقی چسبیده به دفترشان زندگی می کردند و فرزندان آقا واقعا حالت زندانی داشتند؛ اما بعدها یعنی 4سال پس از شروع ریاست جمهوری پشت ساختمان نخست وزیر 2خانه هر یک به مساحت حدود 100مترمربع پیش بینی شد که در یکی رئیس جمهور و دیگری نخست وزیر با خانواده زندگی می کردند. تا آن موقع آقا اجازه نداده بودند منزلشان مفروش باشد و آن اتاق پوشیده از موکت بود، اما دوستان تلاش کردند آن منزل را مفروش کنند که همچنان آقا اجازه ندادند و فرشها جمع شد. وی در ادامه خاطراتش به بیان داستانی از سفرهای استانی رهبر معظم انقلاب در دوران ریاست جمهوری پرداخت و گفت: سال 1363در سفر چهارمحال بختیاری در مسیری که با بالگرد طی می کردیم ، یک آبادی دیده می شد که آقا گفتند در این روستا بنشینیم. بعد فهمیدیم اسم این روستا سرآقا سید است و هرگز طی سالها محور ارتباطی با شهر نداشته است و ساکنان روستا تا آن روز رنگ شهر، ماشین و... را ندیده بودند. بالگرد که نشست مردم اول ترسیدند و بعد نزدیک شدند.
از محل فرود باید یک دره سنگلاخ را طی می کردیم تا به روستا برسیم. مردم روستا آمدند و گفتند بیایید کول ما تا برویم. خب ما استنکاف کردیم. بعد مردم روستا روی زمین خوابیدند تا پای کسی روی سنگلاخ نباشد و از روی بدن اینها عبور از دره انجام شود و آقا اعتراض کردند که چرا شما این کارها را انجام می دهید و یکی از مردم گفت سالها پیش (معلوم شد پیش از انقلاب) بخشداری به آنجا رفته و از آنها خواسته وی را کول کنند. وی افزود: بعد ما فهمیدیم آنها متوجه نبودند که رئیس جمهور به روستایشان آمده و احترامی که می گذاشتند به دلیل سیادت و روحانیت آقا بوده است. آقا در روستا روی زمین نشستند و زمانی طول کشید که اهالی صندلی ای را که ظاهرا تنها صندلی موجود در روستا بود آوردند. آقا پرسیدند چه مشکلی دارید. یکی از آنها گفت بعید است در خصوص مشکل ما شما بتوانید کاری بکنید که آقا گفتند حالا بیان کنید، شاید توانستیم کاری بکنیم و آنها اسم دزدی را بیان کردند. گفتند او 3قاطر آنها را دزدیده است که این بزرگترین مشکل آن روستا بود. فرمانده ژاندارمری همان جا بود که آقا دستور دادند این دزد پیدا شود. یک روز بعد دزد دستگیر شده بود. وقتی آقا قصد داشتند روستا را ترک کنند، مردم گفتند یک خواهش دیگر هم دارند و گفتند چند زوج در روستا هستند که ده پانزده سال است با هم زندگی می کنند و چون عاقد نداشته ایم آنها عقد نشده اند و شما برایشان خطبه عقد بخوانید. آقا فرمودند همان لفظ ایجاب و قبول که جاری شده عقد هم جاری شده و مشکلی وجود ندارد. یکی از روستایی ها در میان خبرنگاران آمده و گفته بود که دخترم بزرگ است و خانه ندارم و اگر به این آقا بگویم مشکل حل خواهد شد؟ ما گفتیم با چقدر می توانی خانه بخری. گفت پولش نمی رسد و بعد از اصرار ما، در نهایت گفت هزار تومان ، که بچه ها نفری 100تومان ، 200تومان جمع کردیم و 200تومانی هم اضافه آمد که گفتیم با این هم جهیزیه برای دخترت تهیه کن. پس از آن سفر، پزشک مقیم، به روستا اعزام و راه احداث و خلاصه آباد شد.
طالب در مورد سفر آیت الله خامنه ای به پاکستان گفت: در سفر پاکستان وقتی آقا وارد شهر لاهور شدند اتفاق عجیبی افتاد. همه ما جا خورده بودیم ، حتی خود پاکستانی ها، حتی خود ضیائ الحق که در آن سفر آقا را همراهی می کرد. قرار بود آقا با همراهی رئیس جمهور پاکستان از فرودگاه این شهر به مزار اقبال لاهوری (مسیری به طول فرودگاه مهرآباد تا میدان امام حسین ) بروند و زمانی حدود یک ربع ساعت برای طی این مسیر پیش بینی شده بود، اما طی این مسیر 4ساعت طول کشید، زیرا در آن روز بدون هیچ پیش بینی و تبلیغات و اعلام وسیع قبلی مردم لاهور استقبال عظیم و باشکوهی از آقا کردند؛ استقبالی در حجم همان استقبالی که روز ورود امام (ره) به وطن از ایشان شد. وی ادامه داد: جمعیت در مسیری به طول حدود 15کیلومتر جا گرفته بود و بیشتر اوقات خودروی حامل دو رئیس جمهور را جمعیت روی دست بلند می کرد. دولت پاکستان هراسان شده بود، چون از رئیس جمهور کشوری دیگر چنین استقبال عجیبی شده بود. آنها تا توانستند کوشیدند گروه خبرنگاران ایرانی قادر نباشند این صحنه باشکوه را منعکس کنند. ایراد امنیتی تراشیدند و از این قبیل و اما ما رفتیم یک جیپ روباز را که 4نیروی کار کنار آن بودند تصاحب کردیم ، بچه ها فیلم و عکس گرفتند که پخش شد. به خاطر دارم که چندین مرتبه پیش آمد که این جیپ از فرط فشار جمعیت روی دو چرخ راه می رفت. بچه های کیهان ، اطلاعات ، ابرار و ایرنا هنوز به خاطر دارند که مردم لاهور شعار می دادند: درود بر خامنه ای ، مرگ بر ضیاالحق. اوضاع وحشتناک امنیتی به وجود آمده بود، اما لطف و رحمت الهی شامل ما شده بود که جان سالم به در بردیم.
طالب در پاسخ به این سئوال که ظاهرا سفارش آقا در زمان ریاست جمهوری این بود که تشکیلات ، عریض و طویل نباشد. آیا این رویه تا آخر دوره دوم ادامه داشت؟ گفت: بله ، دقیقا این رویه مراعات شد. من به شما بگویم که آن زمان فقط یک مسوول در دفتر خودرو، منشی و راننده داشت و او آقای میرسلیم ، مشاور رئیس جمهور بود. در این 8ساله نه اضافه کاری در کار بود نه خودرو و امکانات فراتر از معمول که الان معمول شده است ، در حالی 18ساعت کار می کردیم و ماشین ها هم همه پیکان بود. پیکان هایی که فقط خواجه حافظ شیرازی آنها را هل نداده بود. من و بقیه دوستان برای کارهای اداری از ماشین شخصی خودمان استفاده می کردیم، حتی تردید داشتیم که برای بنزین آن از اداره کوپن بگیریم. من به شما بگویم که اگر در پیشگاه الهی در قبال دریای گناهانم چیزی برای پیشکش داشته باشم همان 8سال خدمت کنار آقاست. پس از آخرین دوره ریاست جمهوری و رحلت حضرت امام (ره) یک دوره کاری 40روزه عجیبی هم داشتیم و آن روزی چند دیدار آقا به عنوان رهبر انقلاب در دیدار با اقشار مختلف مردم بود که در این مدت از اقصا نقاط کشور می آمدند، یک کار شبانه روزی با کمترین امکانات.

منبع: روزنامه جام جم

حسینیان: برخی از دین‌داری خویش احساس خجالت می‌کنند

شنبه 26/12/1385
روح‌الله حسینیان: برخی از دین‌داری خویش احساس خجالت می‌کنند و تا به روشنفکری می‌رسند شروع می‌کنند روشنفکر بازی از خود درآوردن، آنها دین‌دارند، نماز می‌خوانند ولی تا فضا عوض می‌شود، می‌شوند دوم خردادی چهار آتشه و باز تا فضا مقداری عوض می‌شود از این طرف می‌افتند... یکی از ادله‌ پرفسور هانری کربن به گفته خودش برای گرایش به تشیع اعتقاد به مهدویت بود...

روح‌الله حسینیان با بیان این‌که اندیشه‌ی سیاسی شیعه و اعتقاد شیعه به امامت عدل موجب ترویج آن شده است گفت که بالندگی انقلابی و ضدظلم و ستم‌بودن جزئی از ماهیت تشیع است.
به گزارش ایسنا، حجت‌الاسلام روح‌الله حسینیان، رییس مرکز اسناد انقلاب اسلامی طی سخنانی در مراسم عزاداری دهه آخر صفر که از سوی حزب موتلفه اسلامی برگزار شد، با بیان این‌که مکتب اهل بیت(ع) مکتبی پویا و بالنده است، گفت: انگیزه‌ی من از انتخاب این موضوع، مقالات فراوانی است که این روزها در مورد تشیع و آنچه خطرات آن خوانده می‌شود، در جراید غربی در حال نوشته‌شدن است.
وی افزود: شاید در ماه گذشته دهها مقاله در مورد شناخت تشیع و این که تشیع چه اهدافی را در جهان دنبال می‌کند در روزنامه‌ها و مجلات معروف دنیا از جمله گاردین، لوموند، واشنگتن پست، نیویورک تایمز و تایمز لندن نوشته شده است.
رییس مرکز اسناد انقلاب اسلامی افزود: این مقالات نشان می‌دهد که تشیع به عنوان یک قدرت در جهان امروز حضور پیدا کرده که نشانه‌ی مبارکی است و امید می‌رود آن‌طوری که از تاریخ تشیع و از زبان معصومان قابل پیش‌بینی است در آینده، جهان در قلمرو تشیع باشد.
وی با اشاره به این که تشیع امروز بیش از زمان‌های دیگر در حال رشد و بالندگی گفت که در بسیاری از کشورها که تاکنون مکتب اهل بیت نفوذ پیدا نکرده بود، امروز تشیع در حال توسعه است. به عنوان نمونه در سودان در سال گذشته تشیع آن‌چنان در بین دانشگاهیان و جوانان رسوخ پیدا کرده بود که بعضی از علمای تحت تاثیر وهابیت از دولت سودان خواستند جلوی تبلیغات شیعی گرفته شود و یک کتاب‌فروشی که در نمایشگاه بین‌المللی آنجا حضور داشت تعطیل شد.
وی ادامه داد: در کنیا نیز تشیع آن‌چنان گسترده و در حال نفوذ است که یکی از بزرگ‌ترین عالمان سلفی چند روز پیش رسما شیعه‌بودن خود را در خطبه‌های نماز جمعه اعلام کرد.
حسینیان در ادامه سخنانش گفت: در اردن و فلسطین که تقریبا مرکز نفوذ یک نوع سلفی‌گری است عاشورای امسال برای دومین سال متوالی با عزاداری و سینه‌زنی در بعضی از مساجد اردن و فلسطین برگزار شد و یکی از علمای فلسطین یک ماه قبل اعلام کرد که من نزدیک به دو سال است که به مکتب اهل بیت گرایش پیدا کرده‌ام، اما تاکنون می‌ترسیدم این اعتقاد خود را علنی کنم، اما بعد از قدرتی که حزب‌الله در لبنان نشان داد من مکتب و مذهبم را علنی می‌کنم.
فیدل کاسترو در ملاقاتی که با رییس‌جمهور داشت رسما به او گفته بود که اگر من از بهم خوردن وضعیت سیاسی کوبا نمی‌ترسیدم رسما اعلام می‌کردم که یک شیعه هستم و حتی چاوز در ملاقات اخیر با رییس‌جمهور رسما به ایشان پیشنهاد کرد که رادیو و تلویزیون ما برای تبلیغات شیعی آماده است و شما علمایی که به زبان ما آشنا هستند را بفرستید تا تبلیغ کنند. رییس مرکز اسناد انقلاب اسلامی در ادامه با اشاره به زمینه‌های تشیع در آمریکای لاتین نیز گفت: فیدل کاسترو در ملاقاتی که با رییس‌جمهور داشت رسما به او گفته بود که اگر من از بهم خوردن وضعیت سیاسی کوبا نمی‌ترسیدم رسما اعلام می‌کردم که یک شیعه هستم و حتی چاوز در ملاقات اخیر با رییس‌جمهور رسما به ایشان پیشنهاد کرد که رادیو و تلویزیون ما برای تبلیغات شیعی آماده است و شما علمایی که به زبان ما آشنا هستند را بفرستید تا تبلیغ کنند.
وی ادامه داد: در عراق نیز که مدت‌ها و قرن‌ها شیعه تحت ستم قرار گرفته بود امروز قدرت به شیعیان واگذار شده و متکب تشیع در لبنان توانسته توازن قوا را علیه آمریکا بر هم زند و کابوس و افسانه شکست‌ناپذیری قدرت اسراییل با تمام حمایت‌ها به نام تشیع شکسته شد.
حسینیان در عین حال اظهار داشت: قطعا این رشد، نفوذ و بالندگی مکتب تشیع خطرات و مشکلاتی را خواهد آورد، چرا که دشمنان حساس‌تر خواهند شد، توطئه‌ها بیشتر خواهد شد، دشمنی‌ها و ستیزه‌ها تندتر خواهد شد ولی اگر ما به عنوان حاملان این رسالت بزرگ الهی قدری با هوش و تدبیر عمل کنیم باید این وضعیت را پیش‌بینی کنیم که در آینده جهان در قلمرو تشیع خواهد بود.
وی چرایی این موضوع را کمکی برای بالندگی و راهنمایی برای راهبردهای عملی برای برنامه‌ریزی دانست و گفت: مهم‌ترین اصلی که می‌تواند این چرایی را تحلیل کند، اندیشه‌ی سیاسی شیعه و اعتقاد شیعه به امامت عدل است؛‌ یعنی بالندگی انقلابی ضدظلم و ستم‌بودن جزئی از ماهیت تشیع است.
حسینیان افزود: امامت شیعی می‌گوید باید کسی بر مردم حکومت کند که یا بدون واسطه از ناحیه خداوند این اذن یا اجازه را داشته باشد و یا به واسطه‌ی معصومان چنین اذنی به حاکم داده شود. چنین تفکری در طول تاریخ باعث شده که شیعه همیشه حکومت‌هایی حتی با عنوان خلیفه اسلامی را وقتی که روی کار بیایند به رسمیت نشناسند و در مقابل آنها ایستادگی کند و مکتب اعتراض را در پیش بگیرد.
وی با بیان این که اعتقاد به امامت معصوم و بعد از امامت تبدیل‌شدن به مرجعیت شیعی با یک مجتهد عادل به جای امام معصوم بسیاری از فرضیه‌ها و نظریه‌های سیاسی امروز را تحت‌الشعاع خود قرار داده گفت: مقالاتی که حتی دشمنان در مورد تشیع می‌نویسند به این اصل مهم شیعی اشاره می‌کند و بزرگترین عامل رشد مکتب تشیع را پذیرش جهانی برای چنین مکتبی می‌داند.
رییس مرکز اسناد انقلاب اسلامی بسیاری از مفاهیم و آموزه‌های شیعه را از ذات انقلابی تشیع دانست و گفت: انتظار و اعتقاد به مکتب مهدویت این پیام را دارد که بعد از حکومت امام علی (ع) و به ویژه بعد از غیبت امام زمان (عج) شیعه همیشه منتظر منجی عدالت‌گستری است که جهان را پر از عدل و داد کند.
وی یکی از ادله‌ پرفسور هانری کربن را برای گرایش به تشیع اعتقاد به مهدویت عنوان کرد و تصریح داشت: کربن در زندگی‌نامه‌ی خود تاکید می‌کند که من به خاطر اعتقاد به مهدویت به تشیع گرایش پیدا کردم و همین انتظار شیعی امروز در جهان به عنوان یک عامل اعتراض و ایستادگی در مقابل قدرتمندان و زورمداران ظهور کرده است.
حسینیان در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به تاریخ مکتب اهل بیت(ع) گفت: افسوس که هنرمندان ما زندگی این شخصیت‌های بزرگ را ترسیم نمی‌کنند و افسوس که به دنبال انسان‌هایی می‌روند که سرتاسر ناقصند و نقص دارند، اگر کسی می‌آمد زندگی این شخصیت‌ها را ترسیم می‌کرد چه غوغایی در دنیا به وجود می‌آورد.
وی در ادامه به یاد شهدای اسلام گفت: هر وقت که زندگی این شهیدان را مطالعه می‌کنم به یاد شهدای موتلفه می‌افتم که بعد از جریان 15 خرداد و تبعید حضرت امام وقتی همه جا خفقان و وحشت حکومت می‌کرد، عده‌ای جوان توانستند این خفقان سیاه را بشکنند و آنچنان مانند ستاره و خورشید در آسمان تاریک درخشیدند که نفس‌ها به راحتی از سینه‌ها بالا آمد و مردم احساس شادمانی کردند.
حسینیان با تاکید بر این که باید از دینداری و شیعه بودن خویش احساس غرور کنیم اظهار داشت: برخی از دین‌داری خویش احساس خجالت می‌کنند و تا به روشنفکری می‌رسند شروع می‌کنند روشنفکر بازی از خود درآوردن، آنها دین‌دارند، نماز می‌خوانند ولی تا فضا عوض می‌شود، می‌شوند دوم خردادی چهار آتشه و باز تا فضا مقداری عوض می‌شود از این طرف می‌افتند.

منبع: rajanews.com

انتشار تصاویر گرسنگی و مرگ کودکان یتیم؛ شوک تازه عراق

چهارشنبه 30/03/1386
رسوایی جدید برای دولت آمریکا انتشار تصاویر گرسنگی و مرگ کودکان یتیم؛ شوک تازه عراق

انتشار تصاویری دلخراش از گرسنگی و مرگ کودکان عراقی یکی از یتیم خانه‌های شمال غرب بغداد از یکی از شبکه‌های تلویزیونی آمریکا شوک تازه‌ و رسوایی بزرگی به همراه داشته است. تصاویر پخش شده ده‌ها کودک عراقی پوست بر استخوان چسبیده را نشان می‌دهد که برخی از آنها به تخت خواب بسته شده و برخی دیگر برهنه بر مدفوع خود می‌غلتیدند و برخی نیز به اندازه‌ای بی حال بر زمین افتاده‌اند که گویی جان در بدن ندارند.

به گزارش فارس، در این تصاویر که از شبکه تلویزیونی "سی‌بی‌اس" آمریکا پخش شد ده‌ها کودک عراقی پوست بر استخوان چسبیده را نشان می‌دهد که برخی از آنها به تخت خواب بسته شده و برخی دیگر برهنه بر مدفوع خود می‌غلتیدند و برخی نیز به اندازه‌ای بی حال بر زمین افتاده‌اند که گویی جان در بدن ندارند.
این شبکه در گزارش خبری روز دوشنبه خود اعلام کرد که این کابوس جدید زمانی گریبان نیروهای آمریکایی و عراقی را گرفت که آنها بطور اتفاقی وارد یتیم‌خانه کودکان استثنایی "الحنان" واقع در شمال غرب بغداد شده و با این صحنه مواجه شدند. بنا بر این گزارش،‌ نوری مالکی، نخست‌وزیر عراق اعلام کرده است که تحقیقاتی را برای تنبیه مقصران آغاز خواهد کرد. در این گزارش آمده است که این کودکان برای رسیدگی و درمان به مرکزی درمانی کودکان اعزام شدند.
گروهبان "میشل گیبسون" از لشکر 82 هوابرد ارتش آمریکا به شبکه خبری سی‌بی‌اس گفت: «آنها در این یتیم‌خانه با پیکرهای متعددی از این کودکان مواجه شدند که بر کف اتاق افتاده بودند. در ابتدا گمان می‌رفت همه این کودکان مرده‌اند. آنها توپی را به زمین انداختند تا مشاهده کنند واکنشی از سوی این کودکان مشاهده می‌شود که ناگهان یکی از آن کودکان نزار سر بلند کرده و نگاهی به آنها انداخته و سپس بی‌حال می‌شود. این واکنش باعث می‌شود که سربازان فریاد بزنند "آه، آنها زنده‌اند".»
بنا بر این گزارش، در این یتیم‌خانه نیروهای مذکور 24 پسر بچه استثنایی یافتند که برخی از آنها نشانه‌های گرسنگی و بی‌توجهی شدید را به هرماه داشتند و پزشکان در ابتدا گمان می‌کردند دستکم یکی از این کودکان جان سپرده است.
گیبسون در ادامه توضیحات خود درباره صحنه مواجهه به این کودکان افزود: «هزاران مگس بر بدن او پرواز می‌کردند و او قادر نبود تکان بخورد. ما مجبور بودیم که سرش را بلند کنیم تا ببینیم زنده است یا خیر. تنها مردمک چشمانش تکان می‌خورد. مگسها در گوش، چشم،‌دهان و زخم‌های بدنش نشسته بودند.»
در بیانیه‌ای که از سوی مالکی در این باره انتشار یافت دستور دستگیری کارکنان این یتیم‌خانه صادر شده و قول تحقیق و تنبیه عوامل این امر ارایه شده است.

منبع: خبرگزاری فارس

فیلمی از وحشی گری مدرن!

يکشنبه 05/01/1386
با ارائه فیلمی مستند صورت گرفت؛ پخش تصاویر رفتار غیر انسانی نظامیان صیهونیست با غیرنظامیان فلسطینی وحشی گری مدرن!

در قسمتی از فیلم که شبکه تلویزیونی الجزیره آن را بارها از این شبکه بخش کرد، سگی با دنبال کردن یک زن فلسطینی او را در میان چنگال‌های خود گرفته و گاز می گیرد و زن فلسطینی تلاش دارد خود را از هر راهی که شده از دست سگ نجات دهد و در این بین گروهی از نظامیان اشغالگر نیز نظاره‌گر این صحنه هستند...

دولت فلسطین فیلم ویدئویی را ارائه کرد که نشان دهنده عمق جنایت و رفتار وحشیانه و غیرانسانی نظامیان رژیم صهیونیستی با غیرنظامیان فلسطینی است. به گزارش فارس به نقل از شبکه تلویزیونی الجزیره، مصطفی برغوثی وزیراطلاع رسانی فلسطین این فیلم ویدئویی را در یک کنفرانس مطبوعاتی که امروز برگزار شد در معرض نمایش قرار داد. در این فیلم "محمد الجبالی" 19 ساله به چشم می‌خورد که در میان سه نفر از نظامیان گارد مرزی اسرائیل قرار گرفته و یکی از نظامیان بر سر او ضربه‌ شدیدی وارد می‌کند. در قسمت دیگری از فیلم که شبکه تلویزیونی الجزیره آن را بارها از این شبکه بخش کرد، سگی با دنبال کردن یک زن فلسطینی او را در میان چنگال‌های خود گرفته و گاز می گیرد و زن فلسطینی تلاش دارد خود را از هر راهی که شده از دست سگ نجات دهد و در این بین گروهی از نظامیان اشغالگر نیز نظاره‌گر این صحنه هستند و پس از مدتی طولانی وارد عمل می شوند و سگ را از این زن دور می‌کنند. مصطفی برغوثی وزیر اطلاع رسانی فلسطین گفت: این تصویر گویا و زنده نشان از رفتار خشونت آمیز و جنایتکارانه رژیم اشغالگر بر ضد شهروندان بی‌پناه و ضعیف دارد. وی افزود: این تصاویر نشان می‌دهد که این اقدامات از سوی ارتش اسرائیل امری عادی است. برغوثی مقامات ارشد رژیم صهیونیستی را مسئول چنین اقدامات غیرانسانی و وحشیانه دانست و خواستار تحقیق در این زمینه شد.

برای دیدن گوشه ای از فیلم در اینجا کلیک کنید.

منبع: خبرگزاری فارس

تجارت سکس در اسراییل

در حال حاضر اسرائیل و در رأس آن شهر تل‌آویو به محلی امن برای فعالیت فاحشه‌خانه‌هایی تبدیل شده که عمدتاً زنان حاضر در آن را زنان کشورهای دیگر و در رأس آن کشورهای اروپای شرقی و کشورهای تازه استقلال یافته تشکیل می‌دهد. آنچه در پی می‌آید تصویری شوم از وضعیت این تجارت کثیف در جامعه اسرائیل می‌باشد.

نویسندگان:
هسدای وست‌بروک ـ ویکتوریا بلینت

خانم نوی لونکسرن، به عنوان مدیر حقوقی سازمان مایگرنت که در راستای مبارزه با تجارت زنان به فعالیت مشغول است، روز کاری خود را معمولاً از ساعت پنج صبح آغاز می‌کند. همواره دو گوشی موبایل همراه خود دارد و به سرعت صحبت می‌کند. لهجه فصیح انگلیسی‌اش، حتی از بسیاری از انگلیسی زبانان هم بهتر است و هنگامی هم که به زبان عبری صحبت می‌کند، به قدری تند صحبت می‌کند که گویا، فراموش کرده که باید نفس بکشد.

تمام روز را در این طرف و آن طرف کشورش می‌گذراند. از سویی قربانیان تجارت زنان را تشویق می‌کند تا علیه قاچاقچیان خود اقامه دعوا کنند و از سویی دیگر به مقامات فشار می‌آورد تا دست به اقدامات عملی در این زمینه بزنند. جدای از این فعالیت‌ها، از جانب زنان بسیاری که قربانی وحشی‌گری و خشونت مردان شده‌اند، در دادگاه حاضر می‌شود. یک بار پس از آن‌که شکایت زنی مولداویایی را که از چنگال شش قاچاقچی گریخته بود عهده‌دار شد، دوستانش به منزل او آمدند تا با وی برای همیشه خداحافظی کنند، چرا که تصور می‌کردند این آخرین باری است که او را می‌بینند.

در شش ماه آغاز فعالیت‌اش هیچ دستمزدی دریافت نکرد و کارش را نوعی اعتیاد می‌دانست. وی در این باره می‌گوید: «واقعاً آدمی خود نمی‌تواند شغل خود را انتخاب کند و کار من هم مانند هروئینی است که آدمی به آن معتاد می‌گردد.» شاید تنها یک فرد معتاد به کار خود است که بتواند هیجده ساعت در روز پیگیر بررسی جرم‌های وحشیانه در دادگاه‌ها شود و تا حدی فعالیت نماید که مقامات اسرائیلی، وی را به خاطر افشای جنبه‌های شوم جامعه اسرائیل، یک خائن بخوانند. به رغم آن‌که وی سالانه شاهد قاچاق هزاران زن به جامعه خود می‌باشد، اما هنوز مأیوس نشده و به تلاش‌های خود ادامه می‌دهد.

امروزه چهره فاحشه خانه‌های اسرائیل، شکل خاصی به خیابان‌های شهرهای این کشور و به ویژه تل‌آویو داده است. عمده خیابان‌هایی که این فاحشه‌خانه‌ها در آن قرار دارد، خیابان‌هایی کثیف و ساختمان‌های آن مخروبه و قدیمی است. فلش‌های قرمز رنگ بر روی دیوارهای این مناطق، مشتریان را به این مکان‌ها که با نام «باشگاه سلامت» یا «سالن ماساژ» خوانده می‌شوند، هدایت می‌کند.

تصاویر زنان برهنه در کنار علامت دلار در جای جای این خیابان‌ها به چشم می‌خورد، اما در داخل این فاحشه‌خانه‌ها، زنان فاحشه چندان هم مایل و راغب به نظر نمی‌رسند. از کنار درهای باز فاحشه‌خانه‌ها که می‌گذریم، می‌توانیم اکراه را در نحوه آرایش صورت و موهایشان ببینیم. از کنار پنجره‌ها که می‌گذریم، شاهد صحبت کردن آن‌ها و سیگار کشیدن‌شان با یکدیگر در داخل فاحشه‌خانه‌هاییم.

میرکوهن، رییس بخش تحقیقات پلیس ملی اسرائیل، در این باره می‌گوید: «در عمده‌ی فاحشه‌خانه‌های تل‌آویو هیچ بررسی‌ای از زنان حاضر در آنجا که عمده‌شان به این کشور قاچاق شده‌اند، صورت نمی‌گیرد.»

عمده زنانی که به اسرائیل قاچاق می‌شوند، از رومانی و یا کشورهای تازه استقلال یافته به این کشور آمده‌اند. این زنان که توسط عاملین جرم‌های سازمان یافته، اغوا می‌شوند، عمدتاً با امید رسیدن به پول‌های هنگفت قاچاق می‌شوند. عمده‌ی این افراد را دختران جوانی همچون آنا 23 ساله یعنی دختر رومانیایی که در سال 2002 پایش به یکی از دادگاه‌های اسرائیل باز شد، تشکیل می‌دهد.

آنا در این‌باره در دادگاه گفت: در سال 2001، در زادگاهش با دختری اسرائیلی به نام شولا آشنا شد. شولا به وی قول داد که در تل‌آویو می‌تواند با نگهداری از افراد مسن و از کار افتاده، پول خوبی به دست آورد. شولا وی را با هواپیمایی از بخارست از کشور خارج نمود و این در حالی بود که آنا واقعاً نمی‌دانست که در کجا فرود خواهد آمد. زمانی که هواپیما در قاهره به زمین نشست، آنا تصور می‌کرد که در اسرائیل است. پس از آن بود که به همراه گروهی از دیگر دختران، با ماشینی روباز خود را در بیابان‌های مصر یافت و این در حالی بود که افرادی با چهره‌ای پوشیده و مسلح به سلاح‌های خودکار، آن‌ها را همراهی می‌کردند. ساعت دو نیمه شب بود که آن‌ها ماشین را ترک کرده و پس از چند ساعت پیاده‌روی، سینه‌خیز از حصارهای سیم‌خاردار، عبور کردند.

معمولاً همین افراد هستند که برای نخستین‌بار به آن‌ها می‌گویند که قربانی قاچاق انسانی شده‌اند و باید از این به بعد به عنوان فاحشه به کار بپردازند. یکی دیگر از این قربانیان گفت: «در ابتدای ورودم به مصر تصور کردم که باید در همین کشور به فاحشگی بپردازم و از همین رو تلاش کردم تا از آن معرکه بگریزم، اما توسط یکی از همان افراد دستگیر شدم و در غروب آن روز بود که چهار نفر یکی پس از دیگری به نحوی وحشیانه به من تجاوز کردند و در این رفتار وحشیانه بود که به قدری خونریزی نمودم که دیگر قادر به راه رفتن نبودم و خود را در آستانه مرگ دیدم.»

اگر چه آنا این شانس را داشت که در حین انتقال به تل‌آویو، مورد تجاوز جنسی قرار نگیرد اما آن زمان نمی‌دانست که چه در انتظارش است. پس از عبور از مرز بود که توسط مردی به نام جرج‌بن آبراهام یوسف به تل‌آویو برده شد. در هتلی در تل‌آویو بود که یوسف به او دستور داد تا در یک اتاق پر از مرد، لخت مادرزاد شود.

این عذاب چیزی جز یک «حراج» خوانده نمی‌شود، همانند خریداران بازار احشام. این قاچاقچیان مشتری خود را ورانداز نموده و قیمتی برایش پیشنهاد می‌کنند. ماریو که از جمله قاچاقچیان زن این عرصه است، می‌گوید: «زنان باید لخت لخت وسط اتاق بایستند. قاچاقچیان هم با لمس سینه‌ها، باسن و نگاه به زبان، دندان و دیگر نقاط بدن، وضعیت سلامت آن‌ها را بررسی می‌کنند. علاوه بر بررسی اندام جنسی، از آن‌ها می‌خواهند تا جلو و عقب بروند، خم شوند و در حالات مختلف قرار گیرند. البته قاچاقچیان هم نسبت به ارزش مورد معامله خیلی سخت‌گیر نیستند. حتی در یک مورد، زنی که در یکی از اتاق‌های فروشگاه مک‌دونالد، به مشتریان عرضه شد به قیمت هزار دلار به فروش رفت.»

پنج سال پیش، زمانی که مؤسسه‌ها‌تلاین از نومی درخواست کمک و همکاری نمود، براساس قوانین اسرائیل، قاچاق زنان حتی جرم هم محسوب نمی‌شد. و در ابتدا نومی که در دانشگاه حقوق به فعالیت مشغول بود، علاقه‌ای برای همکاری از خود نشان نداد. تا آن زمان که وی به حوزه جرم‌شناسی علاقه‌مند بود، بیش از آن‌که با قربانیان برخورد داشته باشد، با مجرمین برخورد داشت. اما عمده‌ترین امتیاز و مهارت نومی که سبب درخواست کمک از سوی مؤسسات‌ها‌تلاین شد، توانایی وی در صحبت به زبان رومانیایی بود.

خود در این باره می‌گوید: «اگر چه دوران بسیار سخت و مشقت‌باری را در رومانی گذراندم اما امروزه خیلی از این قضیه خوشحالم چرا که بدون دانستن زبان رومانیایی، الان نمی‌توانستم تا این حد تأثیر گذار باشم.»

در ابتدا مؤسسه مذکور از وی خواست که داوطلبانه چند ساعتی با آن‌ها همکاری نماید و با قربانیان این تجارت که عمدتاً رومانیایی هستند، صحبت کند. آن چه که نومی از آن‌ها شنید، وحشی‌گری‌هایی بود که از سوی مجرمین و پلیس بر آن‌ها وارد شده بود و وی را سخت به خود آورد. دو ساعت کار دواطلبانه در هفته به دو ساعت کار داوطلبانه در روز تبدیل شد و سپس به هیجده ساعت در روز رسید تا جایی که امروزه تنها چهار ساعت می‌خوابد و حتی به قول خودش وقتی هم که می‌خوابد، خواب کارهایش را می‌بیند.

مصیبت آن دختر مولداویایی که به شش قاچاقچی فروخته شده بود، به نقطه عطفی در تلاش‌های نومی تبدیل شد. دختری که خواست علیه قاچاقچیان شهادت دهد و پلیس هیچ توجهی به وی نکرد. حتی در آن زمان چنین افرادی به عنوان قربانی شناخته نمی‌شدند و به قول میرکوهن، بازجوی پلیس اسرائیلی، این زنان به عنوان شریک جرم شناخته می‌شدند. به جای آن‌که این افراد شهادت دهند، صرفاً دستگیر و از اسرائیل اخراج می‌شدند. همچنین به پلیس گفته شده بود که به هیچ‌وجه در کار فاحشه خانه‌ها دخالت نکنند و حتی مقامات ترجیح می‌دادند تا از این دلالان به عنوان منابع اطلاعاتی هم استفاده کنند.

پلیس بئرشبا به نومی گفت که موکل مولداویایی دروغ می‌گوید و مسأله ابداً این‌گونه نیست و اصلاً موضوعی مهم نیست. از این‌رو بود که نومی از قاچاقچیان به دادگاه مدنی شکایت کرد و بعد از آن هم از پلیس به خاطر عدم بررسی موضوع به دادگاه شکایت کرد. حتی وی از وزیر کشور به خاطر عدم صدور ویزا برای این زن شکایت نمود. ناگهان پلیس به خود آمد، چرا که پنجاه نفر در این ماجرا دستگیر شدند. نومی گفت: «جالب بود، دیگر تقریباً مردی در این شهر نبود که دستگیر نشده باشد.»

در ماه می‌سال 2000، سازمان عفو بین‌الملل، گزارش تکان‌دهنده‌ای منتشر نمود که در آن اسرائیل را به خاطر نگاه بی‌توجهانه‌اش به موضوع بردگی سکس محکوم نمود. در نتیجه هیاهوهای شکل گرفته در جامعه اسراییل بود که موجب شد مجلس این کشور قاچاق زنان را یک جرم آشکار بداند و برای آن حداکثر شانزده سال حبس در نظر بگیرد، اما ماجرای این قانون هم خود به موضوعی جدید تبدیل شد.

مارین سولدکین از اعضای مجلس اسراییل در این باره می‌گوید: «هیچ‌کس نمی‌خواهد به این مشکل توجهی کند. راحت‌ترین کار آن است که صرفاً وانمود شود که این زنان نه مهاجرند و نه به اسراییل قاچاق شده‌اند.» اما در سایه تلاش‌های نومی و دیگر فعالان این عرصه بود که حتی ایالات متحده در سال 2001 اسراییل را در فهرست سیاه کشورهایی قرار داد که تلاشی در راستای مبارزه با قاچاق زنان انجام نمی‌دهند.

اسراییل با چالشی جدی روبرو شد. در کشوری که تقاضا برای فاحشه‌خانه‌ها سرسام‌آور است، یعنی در هر ماه یک میلیون مراجعه ثبت می‌شود، هرگونه واکنشی سخت می‌نمود. سازمان‌های حقوق بشر هم برآوردشان بر آن است که همه ساله حداقل سه هزار زن برای تجارت سکس به این کشور قاچاق می‌شوند. جدای از رومانی، این زنان از روسیه، مولداوی و اوکراین یعنی کشورهایی که سقوط نظام تأمین‌اجتماعی ناشی از اقتصادهای پس از کمونیسم را تجربه کرده‌اند، به این کشور قاچاق می‌شوند.

در بررسی صورت گرفته توسط سازمان‌ها‌تلاین که در زندان زنان نواترزا انجام گرفت، مشخص شد که یک سوم زنان همانند آنا هنگام ورودشان به اسراییل از حرفه آینده‌شان یعنی فاحشگی اطلاعی نداشتند. بقیه هم از ماجرا اطلاع داشتند، از قاچاقچیان خود قول گرفته بودند که در اسراییل وضعیت خوبی داشته باشند. قاچاقچیان هم به آن‌ها گفته بودند که هر روز مشتریان آن‌ها محدود بوده و ماهانه چند هزار دلار درآمد خواهند داشت که این رقم در کشورهای اروپای شرقی میزان قابل توجهی است. نهایتاً هم قاچاقچیان به آن‌ها گفته بودند که در صورت نارضایتی می‌توانند فاحشه‌خانه‌ها را ترک کنند، فارغ از آن‌که حتی در این فاحشه‌خانه‌ها خندیدن هم برای زنان و دختران فاحشه ممنوع است و تنها باید در جلوی مشتریان خود صاف بنشینند و لبخند بزنند.

آنا در دادگاه توضیح داد که چگونه همانند یک حیوان فروخته شد. پس از آن‌که در هتل به فروش رفت، لباس‌های تنگ و بدن‌نما به تن کرد و به اتاقی برده شد که مردی در آن به انتظار وی نشسته بود و بقیه مردان هم بیرون اتاق ایستاده بودند و نعره می‌زدند. در آنجا بود که وی برای نخستین‌بار وحشیانه مورد تجاوز قرار گرفت. پس از آن بود که مردان دیگر به ترتیب به سراغ وی آمدند و پس از هر تجاوزً 150 شکل می‌پرداختند که این پول هم به جیب نوچه‌های یور یعنی فردی که عهده‌دار اداره هتل بود، می‌رفت و در نهایت تنها 200 شکل به آنا داده شد که آن هم خرج غذا و قرص‌های ضدبارداری او شد.

دیگر زنانی که در این مطالعه مورد پرسش قرار گرفته بودند، ابراز نمودند که مالکان فاحشه‌خانه‌ها هر هفت روز هفته و هر روز به طور متوسط سیزده ساعت آن‌ها را به فاحشگی وامی‌داشتند و در هنگام قاعدگی نیز باید یا به کلفتی می‌پرداختند و یا با استفاده از نوعی از دیافراگم از خروج قاعدگی جلوگیری می‌کردند. پس از هر مشتری باید دوش ولرمی گرفته و دوباره به سالن عرضه باز گردند.

مشتریان این فاحشه‌خانه‌ها را اسراییلی‌ها تشکیل می‌دهند. سربازان که با لباس‌های نظامی مراجعه می‌کنند از تخفیف برخوردارند. یهودیان ارتدوکس هم هنگامی که می‌خواهند به این مکان‌ها بیایند، ابتدا کلاه‌های خود را در جیب‌شان می‌گذراند و پس از خروج دوباره آن را بر سر می‌گذارند.

در صورتی هم که مشتری از سکس خود راضی نباشد، فاحشه تنبیه می‌شود. دختری هجده ساله در این باره گفت که آن‌ها طوری ما را کتک می‌زنند که هیچ اثری بر بدن ما باقی نماند چرا که مشتریان دوست ندارند اثری بر روی بدن ما باشد. در صورتی هم که هر یک از فاحشه‌ها بیمار و یا حامله شوند، برای درمان وی یا به دامپزشک‌ها رجوع می‌شود و یا به دکترهایی که در مناطق دنج به کورتاژ اقدام می‌کنند، برده می‌شوند.

حدود نیمی از زنانی که مورد بررسی قرار گرفتند، اذعان نمودند در فاحشه‌خانه‌ها بارها حبس شده‌اند و حتی در یک مورد دو زن که قصد فرار داشتند، دست و پا بسته داخل قفسی گذاشته شدند و با همان وضعیت مجبور به سرویس‌دهی به مردان شدند.

در کنفرانسی درباره فساد و فحشا در آگوست سال 2002، ژنرال پلیس موشه نیرراهی در سخنرانی خود گفت: «قاچاق زنان در اسراییل جرمی سازمان یافته است.» طرح این موضوع، غیرمعمول به نظر می‌رسد، چرا که مقامات اسراییل مدت‌ها بود که به هر نحو ممکن هرگونه وجود جرم سازمان یافته در مرزهای خود را منکر می‌شدند، اما دیگر شرایط به شکلی بود که انکار آن غیرممکن می‌نمود.

مطابق گزارش نومی و همکارانش، قاچاق در اسراییل توسط شبکه‌ای هدایت می‌شود که عمده افرادش یعنی فاحشه‌هایش از کشورهای استقلال یافته می‌باشند. حدود هشتاد درصد زنانی که نومی با آن‌ها مصاحبه می‌کرد، ابراز نمودند که قاچاقچیان آن‌ها اسراییلی هستند که اصل و نسب‌شان به روسیه و دیگر کشورهای تازه استقلال یافته بازمی‌گردد. مهارت زبانی و ارتباط قوی آن‌ها، امتیازی برای آن‌ها می‌باشد.

با حضور زنان در فاحشه‌خانه‌هاست که قاچاقچیان در همان آغاز به خشونت متوسل می‌شوند و آن‌ها را متقاعد می‌سازند که اگر هم بتوانند از آنجا بگریزند، شهادت یا هرگونه افشاگری آن‌ها تأثیری ندارد. یکی از فاحشه‌های سابق از نحوه بردنش به ساحل دریا و تهدید به غرق شدن توسط صاحبش، خاطراتی را برای نومی ذکر کرد. آنا هم تعریف نمود که در ساعات استراحتش در اتاق به عبادت می‌پرداخت که صاحب فاحشه‌خانه با آگاهی از موضوع به سراغش رفته و با انجیل به صورتش کوبید و به او گفت: «خیال کردی اینجا کلیسا است!؟»

البته قاچاقچیان هم هیچ تمایلی به کشتن فاحشه‌ها ندارند چرا که مرگ آن‌ها به منزله از دست رفتن کالاهای تجاری‌شان است. اما رقابت قاچاقچیان هم حکایت خاص خود را دارد؛ دزدیدن زنان، آتش زدن فاحشه‌خانه‌ها توسط رقبا و... از مواردی است که در اسراییل شاهدیم.

همین ترس و فساد بیرون از فاحشه‌خانه‌هاست که سبب می‌شود این قربانیان هیچ واکنشی نشان ندهند. نومی می‌گوید: زمانی که از مردم شهر می‌خواهیم که به خاطر فعالیت فاحشه‌خانه‌های محله‌هایشان شکایت کنند، مردم می‌گویند: «شوخی می‌کنید، آن‌ها ما را خواهند کشت.» حتی زمانی هم که مردم این جرأت را به خود دهند که به پلیس شکایت کنند با نوعی بی‌تفاوتی روبرو می‌شوند. نومی می‌گوید: «پلیس خوب می‌داند که در تل‌آویو چه می‌گذرد، اما بدان بی‌توجه است و آن را به چشم یک جرم نمی‌بیند و حتی تصور می‌کند که زنان از این کار لذت می‌برند.»

اما نکته قابل تأمل دیگر آن‌که بر طبق بررسی مؤسسه‌ها‌تلاین، چهل درصد فاحشه‌هایی که تن به مصاحبه دادند، اعتراف نمودند که پلیس‌ها مشتریان ثابت فاحشه‌خانه‌ها هستند.
 



منبع:
ماهنامه سیاحت غرب، شماره 29
به نقل از سایت www.somethingJewish.co.uk

پیوست:
1-Hasddi Westbrook: سردبیر نشریه New Voices
2-Victoria Blint: روزنامه‌نگار آزاد اسراییلی


منبع:
شریف نیوز