امام خمینی
کجاها مدارا نکرد؟
آیت الله شریعتمداری؛ از مدارا تا خلع از مرجعیت
... در گرماگرم مبارزات انقلابیون شریعتمداری راه دیگری را در پیش گرفته
بود.
او بهره ای در مبارزات نمی دید و مثل جبهه ملی قائل به کنترل رژیم شاه بود
و تلاش برای ساقط کردن آن را خیالاتی موهوم و عزمی بی ثمر می پنداشت.
به جهت سیطره همین نوع نگاه بود که او همکاری هایی با ساواک و شاه در پشت
پرده ترتیب داد و این در اوج مبارزات و زندان رفتن های انقلابیون بود.
شریعتمداری به ملجأ و پناهگاه حجتیه ای ها هم تبدیل شده بود و آنها گاهاً
برای توجیه عملکرد خویش که همان مصداق بارز اسلام امریکایی بود،
به فتاوای شریعتمداری چنگ می زدند.
شاید اکنون سخن گفتن از شریعتمداری و رویکرد نادرست او آسان باشد،
اما اگر در نظر بگیریم بازه زمانی انقلاب را و اینکه در آن شرایط جمع کثیری
از مردم خصوصاً در آذربایجان و تبریز مقلد شریعتمداری بودند،
آن گاه است که در می یابیم کدام جایگاه منشأ فتنه های عظیم بعدی علیه
انقلاب بوده است.
یکی از خطرناک ترین فعالیت هایی که ذیل چتر حمایت شریعتمداری کلید خورد،
تاسیس "حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان" در مقابل "حزب جمهوری اسلامی" بود.
این حزب مورد تأیید و حمایت شریعتمداری قرار داشت و شریعتمداری حتی عضویت
در آن را یک وظیفه اسلامی و ملی می دانست.
... شریعتمداری در مشهد گفته بود:
من بالاخره علیه امام اعلام جنگ می کنم ...
این جمله را که به امام گفتم، سر بلند کرد و فرمود:
این ها چه می گویند، پیروزی ما را خدا تضمین کرده است.
ما موفق می شویم، در اینجا حکومت اسلامی تشکیل می دهیم و پرچم را به صاحب
پرچم می سپاریم!
پرسیدم:
خودتان؟ امام سکوت کردند و جواب ندادند ...
... شریعتمداری در ظاهر از امام تجلیل می کرد و
خود را همراه و همگام امام و انقلابیون نشان می داد
اما در باطن و جمع های خصوصی از ضرورت مواجهه با امام و اشتباهات او سخن می
گفت ...
... امام خمینی خطاب به آقای فلسفی:
مشكل اين است كه آقاى شريعتمدارى به نام يك آيت اللَّه وابستگى خودش را به
اين حزب اعلام كرده و آن را وابسته به خود معرفى كرده است ...
... به آقای شریعتمداری گفتم، گفت:
آقا اين حزب متعلق به مسلمانها است؛ من به اين حزب بستگى دارم. اين را
علناً گفتهام و همه هم مىدانند ...
... با افشا شدن جزئیات کودتای نوژه که در آن بمباران بسیاری از ادارات،
بیت امام و ... طراحی شده بود،
به واسطه اعترافات قطب زاده و سید مهدی مهدوی، انگشت های اتهام به جانب او
رفت و در نهایت بود که ناگزیر به اعتراف و ابراز ندامت شد ...
... پس از روشن شدن نقش شریعتمداری در کودتا بود که دیگر مدارای انقلابیون
و نظام با او پایان یافت و
او از جانب جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از مرجعیت خلع شد ...
... شریعتمداری نه تنها از طراحی کودتا خبر داشت،
بلکه این گونه برنامه ریزی شده بود که او بتواند بعد از کودتا در تلویزیون
با مردم صحبت کند ...
... اعترافات شریعتمداری از طریق صداوسیما پخش شد ...
... شریعتمداری مدتی بعد به علت پیشرفتگی سرطان کلیه در فروردین 1365 در
یکی از بیمارستان های تهران درگذشت ...
امام خمینی:
آنقدر كه اسلام از اين مقدسين روحانى نما ضربه خورده است، از هيچ قشر ديگر
نخورده است و
نمونه بارز آن مظلوميت و غربت اميرالمؤمنين- عليه السلام- كه در تاريخ روشن
است.
بگذارم و بگذرم و ذائقهها را بيش از اين تلخ نكنم ...
آیت الله شریعتمداری؛ از مدارا تا خلع از مرجعیت
امام:ميخواستي بگويي شاه خائن است،میگفتند شیعه است!
اگر ميخواستي بگويي شاه خائن است، بلافاصله جواب ميشنيدي كه شاه شيعه است!
عدهاي مقدس نماي واپسگرا همه چيز را حرام ميدانستند و هيچ كس قدرت اين را نداشت كه در مقبال آنها قدم علم كند.
خون دلي كه پدر پيرتان از اين دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختيهاي ديگران نخورده است.
***
امام خمینی:
دين به آيتاللهها تكيه ندارد
امام خميني خطاب به مردم:
دولت تصور نكند كه با فوت مرحوم آيتالله بروجردي ميشود به دين لطمهاي زد.
هزارها آيتالله بروجردي متكي به دين اسلام بودهاند و دين به آيتاللهها تكيه ندارد.
كساني كه پاي منبر هستند اين مطالب را به دولت برسانند
***
امام خمینی
(ره):
من با خداي خود عهد كردم كه
از بدي افرادي كه مكلف به اغماض آن نيستم هرگز چشمپوشي نكنم.
من با خداي خود پيمان بستهام كه
رضاي او را بر رضاي مردم و دوستان مقدم دارم؛
اگر تمام جهان عليه من قيام كنند دست از حق و حقيقت برنميدارم.
من كار به تاريخ و آنچه اتفاق ميافتد ندارم؛
من تنها بايد به وظيفه شرعي خود عمل كنم.
...
تاريخ اسلام پر است از خيانت بزرگانش به اسلام؛
سعي كنند تحت تاثير دروغهاي ديكته شده كه اين روزها راديوهاي بيگانه آن را
با شوق وشور و شعف پخش مي كنند نگردند.
از خدا مي خواهم كه به پدر پير مردم عزيز ايران صبر و تحمل عطا فرمايد و
او را بخشيده و از اين دنيا ببرد تا
طعم تلخ خيانت دوستان رابيش از اين نچشد.
ما همه راضي هستيم به رضايت او؛
از خود كه چيزي نداريم،
هر چه هست اوست.
جلد 21 ، صفحه 330
6 فروردين 1368 / 18 شعبان 1409
***
امام خمینی:
بارها اعلام كردهام با هيچ كس در هر مرتبهاي عقد اخوت نبستهام
میزان حال فعلی افراد است ...
من بارها اعلام كردهام كه با هيچ كس در هر مرتبه اي كه باشد عقد اخوت
نبستهام.
چهارچوب دوستي من در درستي راه هر فرد نهفته است.
دفاع از اسلام و حزبالله اصل خدشه ناپذير سياستجمهوري اسلامي است.
...
ما بايد تمام عشقمان به خدا باشد نه تاريخ كساني كه از منافقين و ليبرالها
دفاع ميكنند، پيش ملت عزيز و شهيد داده ما راهي ندارند.
اگر ايادي بيگانه و ناآگاهان گول خورده كه بدون توجه بلندگوي ديگران
شدهاند، از اين حركات دست برندارند، مردم ما آنها را بدون هيچ گونه گذشتي
طر خواهند كرد.
...
تا من هستم نخواهم گذاشت حكومت به دست ليبرالها بيفتد
تا من هستم از اصول نه شرقي و نه غربي عدول نخواهم كرد
...
من امروز بعد از 10 سال از پيروزي انقلاب اسلامي همچون گذشته اعتراف ميكنم
كه
بعضی تصميمات اول انقلاب در سپردن پستها و امور مهمه كشور به گروهي كه
عقيده خالص و واقعي به اسلام ناب محمدي نداشتهاند،
اشتباهي بوده است كه تلخي آثار آن به راحتي از ميان نميرود، گرچه در آن
موقع هم من شخصا ميال به روي كارآمدن آنان نبودم
ولي با صلاحديد و تأييد دوستان قبول نمودم و الان هم سخت معتقدم كه آنان به
چيزي كمتر از انحراف انقلاب از تمامي اصولش و حركت به سوي آمريكاي جهانخوار
قناعت نميكنند
در حالي كه در كارهاي ديگر نيز جز حرف و ادعا هنري ندارند.
امروز هيچ تأسفي نميخورديم كه آنان در كنار ما نيستند، چرا كه از اول هم
نبودهاند.
انقلاب به هيچ گروهي بدهكاري ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهاي فراوان خود
را به گروهها و ليبرالها ميخوريم،
آغوش كشور و انقلاب هميشه براي پذيرفتن همه كساني كه قصد خدمت و آهنگ
مراجعت داشته و دارند گشوده است ولي نه به قيمت طلبكاري آنان از همه اصول،
كه
چرا مرگ بر آمريكا گفتيد؟ چرا جنگ كرديد؟ چرا نسبت به منافقين و ضد
انقلابيون حكم خدا را جاري ميكنيد؟ چرا شعار نه شرقي و نه غربي دادهايد؟
...
در شروع مبارزات اسلامي اگر ميخواستي بگويي شاه خائن است، بلافاصله جواب
ميشنيدي كه شاه شيعه است!
عدهاي مقدس نماي واپسگرا همه چيز را حرام ميدانستند و هيچ كس قدرت اين
را نداشت كه در مقبال آنها قدم علم كند.
خون دلي كه پدر پيرتان از اين دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و
سختيهاي ديگران نخورده است.
...
همين قضيه است كه چگونه در دوران وانفساي نفوذ مقدسين نافهم و سادهلوحان
بيسواد،
عدهاي كمر همت بستهاند و براي نجات اسلام و حوزه و روحانيت از جان و آبرو
سرمايه گذاشتهاند.
...
آن قدر كه اسلام از اين مقدسين روحاني نما ضربه خورده است،
از هيچ قشر ديگر نخورده است و نمونه بارز آن مظلوميت و غربت
اميرالمؤمنين(ع) كه در تاريخ روشن است.
...
پرونده تفكر اين گروه همچنان باز است و شيوه مقدس مأبي و دين فروشي عوض شده
است.
شكست خوردگان ديروز، سياستبازان امروز شدهاند.
آنها كه به خود اجازه ورود در امور سياست را نميدادند، پشتيباني كساني
شدند كه تا براندازي نظام و كودتا جلو رفته بودند...
...
روحانيون وابسته و مقدس نما و تحجرگرا هم كم نبودند و نيستند.
در حوزههاي علميه هستند افرادي كه عليه انقلاب و اسلام ناب محمدي فعاليت
دارند.
امروز عدهاي با ژست تقدس مأبي چنان تيشه به ريشه دين و انقلاب و نظام
ميزنند كه گويي وظيفهاي غير از اين ندارند.
خطر تحجرگرايان و مقدس نمايان احمق در حوزههاي عمليه كم نيست.
طلاب عزيز لحظهاي از فكر اين مارهاي خوش خط و خال كوتاهي نكنند، اينها
مروج اسلام آمريكايياند و دشمن رسول(ع) آيا در مقابل اين افعيها، نبايد
اتحاد طلاب عزيز حفظ شود؟
...
مردم موظف هستند، جوانهاي غيور ما در ايران موظف هستند كه نگذارند اين نوع
آخوندها، معمم در جوامع ظاهر شوند.
لازم نيست آنها را خيلي كتك بزنند، لكن عمامهشان را بردارند، نگذارند با
عمامه در بين مردم بيايند.
اين لباس شريف است نبايد تن هر كسي باشد.
...
مردم عزيز ايران بايد مواظب باشند كه دشمنان از برخورد قاطع نظام با
متخلفين، از به اصطلاح روحانيون سوء استفاده نكنند و با موج آفريني و
تبليغات، اذهان را نسبت به رحانيون متعهد بدبين ننمايند
و اين را دليل عدالت نظام بدانند كه امتيازي براي هيچ كس قايل نيست و خدا
ميداند كه شخصاًً براي خود ذرهاي مصونيت و حق و امتياز قايل نيستم.
اگر تخلفي از من هم سر زند مهياي مواخذهام.
...
سياست نه شرقي و نه غربي را در تمام زمينههاي داخلي و روابطخارجي حفظ
كنيد و كسي را كه خداي نخواسته به شرق و يا به غرب گرايش دارد هدايت كنيد و
اگر نپذيرفت،
او را منزوي نماييد و اگر در وزارتخانهها و نهادهاي ديگر كشور چنين گرايشي
باشد كه مخالف مسير اسلام و ملت است،
اول هدايت و در صورت تخلف، استيضاح نماييد كه وجود چنين عناصر توطئهگر در
رأس امور يا در قطبهاي حساس، موجب تباهي كشور خواهد شد.
...
خميني را اگر دار بزنند تفاهم نخواهد كرد ...
من از آن آدمها نيستم كه يك حكمي اگر كردم، بنشينم چرت بزنم كه اين حكم
خودش برود؛ من راه مي افتم دنبالش ...
خدا مي داند كه شخصاً براي خود ذره اي مصونيت و حق و امتياز قائل نيستم؛
اگر تخلفي از من هم سر زد، مُهيّاي مؤاخذه ام ...
از خدا میخواهم تا مرا با بسیجیانم محشور گرداند (نه هیچ کس دیگر) ... چرا
كه در اين دنيا افتخارم اين است كه خود بسيجي ام ...
قدرتها و ابرقدرتها و نوكران آنان مطمئن باشند كه اگر خميني يكه و تنها هم
بماند،
به راه خود كه راه مبارزه با كفر و ظلم و شرك و بت پرستي است ادامه مي دهد،
و به ياري خدا در كنار بسيجيان جهان اسلام، اين پابرهنه هاي مغضوب
ديكتاتورها،
خواب راحت را از ديدگان جهانخواران و سر سپردگاني كه بر ستم و ظلم خويش
اصرار مي نمايند سلب خواهد كرد ...
من اميدوارم كه در آن كتابي كه بناست اسم سربازها را بنويسند، اسم ما ها را
هم به نام سرباز بنويسند ...
اگر بر کشوری ندای دلنشین بسیجی طنین اندازد چشم طمع دشمنان و جهانخواران
از آن دور خواهد گردید و الا هر لحظه باید منتظر حادثه باشیم ...
طلاب علوم دینی و دانشجویان دانشگاهها باید تمام توان خود را در مراکزشان
از انقلاب و اسلام دفاع کنند،
فرزندان بسیجیام در این مراکز پاسدار اصول تغییر ناپذیر نه شرقی و نه غربی
باشند،
تنها با بسیج است که این مهم انجام میشود ...
...
(صحیفه نور)
امام:هاشمى زنده است چون نهضت زنده است
امام خمینی (ره) فرمود:
"هاشمى زنده است چون نهضت زنده است."
(صحيفه امام ج7 ص 495 در قضیه ترور هاشمی)
و نگفت نهضت زنده است چون هاشمي زنده است.
نامه بدون سلام و والسلام هاشمي
به معني بر شاخه نشستن و سپس بريدن آن درخت است !
امام خمینی (ره) فرمود:
"پشتيبان ولايت فقيه باشيد تا به مملکت شما آسيبي نرسد."
***
میرحسین موسوی:
آمده بودم تا بگویم گریز از قانون به استبداد می انجامد.***
میرحسین موسوی:
ولایت فقیه، ما را در مقابل کودتا و خودمختاریها حفظ کرده است.
من با قبول این مساله وارد عرصه انتخابات شدهام.
دانشگاه فردوسی مشهد 1388
***
میرحسین موسوی:
اگر کسی به قانون اساسی اعتقاد نداشته باشد و نامزد شود، با مردم خدعه کرده است.
بنده هم به ولایت فقیه معتقدم و اگر انتخاب شوم برای حل مشکلات مردم حتما ارتباطی قوی با مقام معظم رهبری ایجاد خواهم کرد.
ديدار با جمعی از نخبگان استان خوزستان 1388
***
میرحسین موسوی:
دولت موظف به اجراي سياست هاي ابلاغ شده از سوي رهبري است.
مصاحبه مهندس موسوي با فایننشیال تایمز، 1388
***شوراي نگهبان
مطابق اصل 91 قانون اساسي
ترکيبي است از 6 نفر از فقهاي عادل و آگاه به مقتضيات زمان و مسائل روز که از سوي مقام رهبري انتخاب ميشوند
و 6 نفر حقوقدان در رشتههاي مختلف حقوقي که به وسيله رئيس قوه قضاييه به مجلس شوراي اسلامي معرفي
و با راي مجلس انتخاب ميشوند.
اصل 99 قانون اساسي:
«شوراي نگهبان نظارت بر انتخابات مجلس خبرگان رهبري، رياست جمهوري، مجلس شوراي اسلامي و مراجعه به آراي عمومي و همهپرسي را به عهده دارد.»
اصل 98 قانون اساسي:
«تفسير قانون اساسي به عهده شوراي نگهبان است که با تصويب سه چهارم آنان انجام ميشود.»***
امام خمینی (ره) در وصیت نامه سیاسی:
من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطه سالوسي و اسلام نمايي بعضي افراد ذکري از آنان کرده و تمجيدي نمودهام،
که بعد فهميدم از دغلبازي آنان اغفال شدهام.
آن تمجيدها در حالي بود که خود را به جمهوري اسلامي متعهد و وفادار مينماياندند،
و نبايد از آن مسائل سو استفاده شود.
و ميزان در هر کس حال فعلي او است.
***امام خمینی (ره) در وصیت نامه سیاسی:
برادران! شما اين اوراق را قبل از مرگ من نميخوانيد.
ممکن است پس از من بخوانيد در آن وقت من نزد شما نيستم که بخواهم به نفع خود و جلب نظرتان براي کسب مقام و قدرتي با قلبهاي جوان شما بازي کنم.
...
اکيداً توصيه ميکنم که به بوقهاي تبليغاتي مخالفان اسلام و جمهوري اسلامي گوش فرا ندهيد
که همه کوشش دارند که اسلام را از صحنه بيرون کنند که منافع ابرقدرتها تأمين شود.
...
وصيت من به نويسندگان و گويندگان و روشنفکران و اشکالتراشان و صاحب عقدگان آن است که
به جاي آن که وقت خود را در خلاف مسير جمهوري اسلامي صرف کنيد
و هرچه توان داريد در بدبيني و بدخواهي و بدگويي از مجلس و دولت و ساير خدمتگزاران به کار بريد،
و با اين عمل کشور خود را به سوي ابرقدرتها سوق دهيد،
با خداي خود يک شب خلوت کنيد
و اگر به خداوند عقيده نداريد با وجدان خود خلوت کنيد
و انگيزه باطني خود را که بسيار ميشود خود انسانها از آن بيخبرند بررسي کنيد،
ببينيد آيا با کدام معيار و با چه انصاف خون اين جوانان قلم قلم شده را در جبههها و در شهرها ناديده ميگيريد و
با ملتي که ميخواهد از زير بار ستمگران و غارتگران خارجي و داخلي خارج شود و استقلال و آزادي را با جان خود و فرزندان عزيز خود به دست آورده و با فداکاري ميخواهد آن را حفظ کند،
به جنگ اعصاب برخاستهايد و به اختلافانگيزي و توطئههاي خائنانه دامن ميزنيد
و راه رابراي مستکبران و ستمگران باز ميکنيد ...
اين جانب نصيحت متواضعانه برادرانه ميکنم که آقايان محترم تحت تأثير اين گونه شايعهسازيها قرار نگيرند و براي خدا و حفظ اسلام اين جمهوري را تقويت نمايند.
و بايد بدانند که اگر اين جمهوري اسلامي شکست بخورد،
به جاي آن يک رژيم اسلامي دلخواه بقيه الله ـ روحي فداه ـ يا مطيع امر شما آقايان تحقق نخواهد پيدا کرد،
بلکه يک رژيم دلخواه يکي از دو قطب قدرت به حکومت ميرسد و محرومان جهان، که به اسلام و حکومت اسلامي رو(ي) آورده و دل باختهاند، مأيوس ميشوند
و اسلام براي هميشه منزوي خواهد شد؛
و شماها روزي از کردار خود پشيمان ميشويد که کار گذشته و ديگر پشيماني سودي ندارد.
و شما آقايان اگر توقع داريد که در يک شب همه امور بر طبق اسلام و احکام خداوند تعالي متحول شود يک اشتباه است،
و در تمام طول تاريخ بشر چنين معجزهاي روي نداده است و نخواهد داد.
و آن روزي که انشاء الله تعالي مصلح کل ظهور نمايد، گمان نکنيد که يک معجزه شود و يکروزه عالم اصلاح شود؛
بلکه با کوششها و فداکاريها ستمکاران سرکوب و منزوي ميشوند.
***
امام خمینی (ره):
نباید اگر چنانچه یک قانونی بر خلاف نظر من بود، من بیایم بیرون و هیاهو کنم که من این قانون را قبول ندارم، این قانون خوب قانونی نیست،
قانون خوب است، شماها باید خودتان را تطبیق بدهید، نه قانون خودش را با شما تطبیق بدهد.
صحیفه نور، ج 13، ص 343
***
امام خمینی (ره):
نمیشود از شما پذیرفت که ما قانون را قبول نداریم، غلط می کنی قانون را قبول نداری! قانون تو را قبول ندارد
نباید از مردم پذیرفت، از کسی پذیرفت، ما شورای نگهبان را قبول نداریم، نمی توانی قبول نداشته باشی.
مردم رای دادن به اینها، ...
مردم که به قانون اساسی رای دادند منتظرند که قانون اساسی اجرا بشود؛
هر کس از هر جا صبح بلند می شود بگوید
من شورای نگهبان را قبول ندارم، من قانون اساسی را قبول ندارم، من مجلس را قبول ندارم، من رییس جمهور را قبول ندارم، من دولت را قبول ندارم.
نه ! همه باید مقید به این باشید که قانون را بپذیرید، ولو برخلاف رای شما باشد.
باید بپذیرید، برای این که میزان اکثریت است؛
و تشخیص شورای نگهبان که این مخالف قانون نیست و مخالف اسلام هم نیست، میزان است که همه باید بپذیریم.
صحیفه نور، ج 14، ص 378
***
نامه امام خمینی (ره) در مورد استعفای میر حسین موسوی
جناب آقاي موسوي، نخستوزير محترم
نامه استعفاي شما باعث تعجب شد.
حق اين بود که اگر تصميم بدين کار داشتيد، لااقل من و يا مسؤولين رده بالاي نظام را در جريان ميگذاشتيد.
در زماني که مردم حزب الله براي ياري اسلام فرزندان خود را به قربانگاه ميبرند چه وقت گله و استعفا است.
شما در سنگر نخستوزيري، در چهارچوب اسلام و قانون اساسي، به خدمت خود ادامه دهيد.
در صورتي که نسبت به بعضي از وزرا به توافق نميرسيد، چون گذشته عمل ميشود، اين حق قانوني مجلس است که به هر وزيري که مايل بود رأي دهد.
تعزيرات از اين پس در اختيار مجمع تشخيص مصلحت است، که اگر صلاح بداند به هر ميزان که مايل باشد در اختيار دولت قرار خواهد داد.
همه بايد به خدا پناه بريم؛ و در مواقع عصبانيت دست به کارهايي نزنيم که دشمنان اسلام از آن سو استفاده کنند.
مردم ما از اين گونه مسائل در طول انقلاب زياد ديدهاند، اين حرکات هيچ تأثيري در خطوط اصيل و اساسي انقلاب اسلامي ايران نخواهد داشت.
از آنجا که من به شما علاقمندم، انشاء الله عند الملاقات مسائلي است که گوشزد مينمايم.
و السلام.
روح الله الموسوي الخميني
جلد 21 صفحه 124
موضوع: مخالفت با استعفاي نخستوزير
مخاطب: موسوي، ميرحسين (نخستوزير)
تاريخ: 15 شهريور 1367 / 24 محرم 1409
مکان: تهران، جماران
یک چاپخانه؛هدیه محمد خاتمی به احمد توکلی
دکتر احمد توکلی، نماینده تهران در مجلس، رییس مرکز پژوهشهای مجلس هفتم و هشتم،
و پسرخاله علی لاریجانی رییس مجلس هشتم است.
وی فامیل صادق زیبا کلام هم هست (دختر صادق زیبا کلام، عروس وی است).
وی هم اکنون مدیر مسئول سایت خبری الف است.
ایشان در حال حاضر خود را در جرگه اصولگرایان میداند!
او در کابینه میر حسین موسوی وزیر کار و سخنگو بوده است.
پس از استعفا از این سمت او روزنامه رسالت را بنیانگذاری کرد و
سپس به انگلستان رفت و در آنجا مدرک دکترای اقتصاد خود را گرفت.
پس از بازگشت به ایران روزنامه فردا را بنیانگزاری کرد.
که بعدها این روزنامه بر اثر ابهاماتی که مشکلات مالی عنوان شد، تعطیل شد.
وی شخصی است که در سه دوره انتخابات ریاست جمهوری نامزد این مسند شده بود،
و شعارهای وی در حول مبارزه با آقازاده ها میگشت،
اما گفتمان وی مبارزه با مصادیق نبود،
و همیشه بر مبارزه ریشه ای اشاره داشت،
و تاکید داشت که باید روزنه این مفاسد در دولت بسته شود؛
و سوالی که در این زمینه برای مخاطبین نکته بین وی! پیش می آمد، این بود که
آیا منظور ایشان بقول عوام! این بوده که:
تا بحال هرچه بوده گذشته و از این به بعد را بچسبیم! ...
ایشان در دوره قبلی مجلس (هفتم) که
بررسی مفاسد اقتصادی در دستور کار مجلس بود؛
با اینکه نماینده مجلس بود !
نقش عمده ای ایفا نکرد !
و حتی به یک مورد از تخلفات دانشگاه آزاد که بیش از 9000 تخلف بوده، تا به امروز اشاره ای هم نکرده است،
که همه این موارد گمانه های اول این سطور را تایید میکند.
احمد توکلی در انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری به نفع قالیباف کناره گیری کرد،
و تبلیغات وسیعی برای وی به نام خودش ! در زیر پوسترهای بزرگ انجام داد.
سوالی که پیش آمد این بود که
ایشان هزینه این پوسترها را از کجا آوردند؟
در صورتیکه ایشان وابستگی حزبی! نداشته اند!
و پوسترها را با ذکر نام حقیقی خود و نه حقوقی! منتشر میکردند!
مطلبی در
مجله چپی شهروند امروز، مرداد 1387،
با عنوان
خاتمی با همه ما مرز بندی داشت
تهیه شده توسط
رضا خجستهرحيمي
در طی مصاحبه ای با
سعید حجاریان و مصطفی تاج زاده
مطالبی را برای ما روشن میکند که
البته از آنموقع تا کنون توسط توکلی تکذیب هم نشده است.
این مطالب آشکار کننده این موضوع است که
چرا برخی از آقایان در پرداختن به مصادیق طفره میروند و بیشتر به کلی گویی، علاقه دارند!
و مثل احمدی نژاد جسارت این را ندارند که در یک مناظره تلویزیونی بگویند:
"هرچه از من و اطرافیانم پیدا کردید برای خودتان" ...
شهروند امروز، مرداد 1387:
حجاریان:
... مثلا براي روزنامه فردا كه متعلق به احمد توكلي بود و فقط 25 تا 30 هزار تيراژ داشت، هم پول كاغذ مفت داد و هم چاپخانه.
آن هم براي روزنامهاي با تيراژ كم ...
مصطفي تاجزاده:
... خاتمي ميگفت به احمد توكلي (كه منتقد جدي دولت است) و
چهار ميليون راي در انتخابات رياستجمهوري در برابر هاشمي آورده است،
بايد يك چاپخانه بدهيم كه بتواند روزنامه چاپ كند ...
حجاريان:
نه!
او بايد جواز بگيرد و به اندازه تيراژش هم كاغذ بگيرد.
اما چاپخانه گرفته است.
ميدانيد كه چاپخانهاش امروز چقدر ميارزد؟
الان چاپخانه به دست پسرش است
كه با آن كار آزاد ميكند و منبع درآمدش است.
براي خانم من كارت ويزيت و سربرگ نسخه چاپ كرده و يك ميليون از خانم من گرفته است.
در حاليكه يك چاپخانه ديگر همين كار را با 400 هزار تومان انجام داده است.
تازه يكسال هم بيشتر روزنامه فردا را درنياورد.
ميخواهم بگويم كه خاتمي از اين كارها خيلي كرده است ...
تاج زاده:
اينكه آقاي توكلي مجوز را گرفته و بعد از 2 ماه روزنامهاش را تعطيل كرده
و اين چاپخانه را مستقل از مجوز به يك پايگاه تجاري يا اقتصادي تبديل كرده است، بايد جواب دهد ...
***
اصولگرایی با بورسیه انگلیس !
حجهالاسلام مسعود شفیعی کیا:
توکلی در یکی از سخنرانیهای انتقادیم در حین سخنرانی نهیب زد:
«تو نمیدانی دومخرداد چه نعمتی بوده است!»
1- سخنگوی دولت میر حسین موسوی؛
2- وزیر کار آن دولت و استعفای اعتراضآمیز نه اعتراض به دولت وقت، که به بعضی شرایط موجود که نمیتوان آنرا از برخوردهای انقلابی مقتضی زمان جدا دانست؛
ولی چون وی در بین سیاسیون مطرح نبود، احساسی را بر نیانگیخت.
3- با رقابت وی با حجهالاسلام رفسنجانی در دور دوّم ریاست جمهوری وی، توکلی تازه به عنوان رجلی سیاسی شناخته شد.
اگرچه که سیاست در زمان آقای رفسنجانی برای رأی آوردن حتمی وی چنین اقتضا میکرد که بر اساس استراتژی "رقیب ضعیف" حرکت کند،
ولی برخی از صراحتگوییهای کنترلشده آقای توکلی به خصوص دمزدن وی از عدالت، رأی بخشی از مردم مستضعف چون اهالی کردستان را به سوی وی جلب کرد.
4 - بعد از انتخاب آقای رفسنجانی، احمد توکلی مورد لطف دولت قرار گرفت و با نامه دکتر معین(وزیر علوم وقت) وی مشمول «بورسیهء ملکه انگلیس» شد
که دولت فخیمه در راستای عنایت دیرین خویش به کشورهای پسزده، سهمیه چنین بورسیهای را در نظر میگیرد.
در بحران اقتصادی چند سال پیش، انگلیس وقتی مجلسین آن کشور خواستند از بودجه بورسیه مزبور کم کنند،
نماینده کاخ ملکه برای حفظ دوستان دولت علیّه در سطح کارگزاران کشورهای پس مانده، ادامه آن را ضروری دانست.
البته استثنائاتی نیز بوده که همیشه درسخواندگان این بورسیه در جهت منافع آن دولت مستکبر عمل نکردهاند و حتماَ آقای توکلی جزو آن استثنائات است ...
5- در دوران دوّم خرداد، آقای توکلی به عنوان فارغالتحصیل دکترای اقتصاد وارد دنیای مطبوعات شد.
دید ایشان به دوّم خرداد، دیدی خوشبینانه و مثبت بود؛ مثلاَ در حین یکی از سخنرانیهای من که در آن منبر ایشان نیز حضور داشت،
در مواجه با انتقاد به برخی از نابسامانیهای اجتماعی و فرهنگی زاییده دوّم خرداد،
ایشان تحمل نکرد مجلس تمام شود و در میان مجلس به من نهیب زد
"تو نمیدانی دوّم خرداد چه نعمتی بوده است"
توکلی با انتشار روزنامه «فردا» از «بورقانی» -معاونت مطبوعات ارشاد در زمان مهاجرانی- نیم میلیون دلار کمک گرفت که البته به گفته خودش آن را در تأسیس چاپخانه هزینه کرد.
توکلی در سرمقالههای خود بیشتر با مردُمیخواندن دولت خاتمی به ستایش دولت وی و شخصیت وی میپرداخت و از انتقادات تیزی که امروز به دولت نهم دارد،
در آن زمان نسبت به دولت خاتمی خبری نبود که با رجوع به آرشیو فردا این امر برای همگی مُحرز میشود.
احمد توکلی اگر انتقادی هم به دولت گذشته داشت، هیچگاه شخص خاتمی را نشانه نمیرفت.
6- تقدیرکننده خاتمی این بار به رقیب تبدیل شده است. وی با حضور تبلیغی در مسجد امام حسن –علیهالسلام- در قم که من نیز حاضر بودم،
با حمله و انتقاد از برخورد با نشریات متخلف با بکارگیری لفظ "توقیف فلهای مطبوعات" با دوستان دوم خردادیش همنوایی کرد.
در آن انتخابات که شعار بارزش نفی رانتخواری بود، وقتی در آن محفل مورد سؤال قرار گرفت که چرا از رانت دوستیش با دکتر معین در زمان دولت آقای رفسنجانی استفاده کرده است،
گفت:
«من و دکتر معین که با هم نیز در مبارزات حبس کشیدهایم، دو دوست میباشیم که این بورسیه میتوانست به عنوان کمترین قدردانی از زحمات دوران انقلاب من از طرف نظام باشد!
چرا که ما به واسطه مبارزات نتوانستیم چون دیگران مدارج علمی را طی کنیم!»
7 - و اینک در دو دوره مجلس هفتم و هشتم ایشان در صف اصولگرایان جای گرفته است و در رأس مرکز تصمیمسازی مجلس گاهی با پوشش نظرات کارشناسی و
اگر نشد با چانهزنی در سطح مجلس و
اگر هم نشد، با فریاد و جنجال در بودجه چهارساله دولت کار و تلاش و خلّاق دکتر احمدینژاد تغییرات بنیادینی داده است و
از منتقدین اقتصادی دولتی است که خود با تحمیل قوانینی در مجلس آن را بعضاَ به چالش کشیده است.
به عنوان نمونه وقتی با پافشاری مرکز پژوهشهای احمد توکلی، سهمیهبندی بنزین به این شکل بر دولت تکلیف شد،
همین مرکز پیشبینی کرد که دست کم 15واحد درصد افزایش تورم به وجود میآید؛
یعنی علاوه بر 15 واحد درصد تورم زمان آخر دولت خاتمی، 30در صد افزایش تورم بازتاب این طرح بوده است که با درایت دولت نهم این رقم در 5/22 درصد توقف کرد؛
ولی همین آقای توکلی در مطبوعات و صداوسیما فریاد کرد که توّرم موجود زاییده سوءمدیریت اقتصادی دولت است!
***
توکلی چگونه دکتر شده است؟
لازم به ذكر است به رغم آن كه اعزام دانشجو به خارج و اخذ بورسيه تحصيلي داراي ضوابط محكم و سختگيرانه است، آقاي توكلي بدون سير مراحل قانوني با ادعاي توصيه مقامات و بدون شركت در كنكور به كشور انگلستان اعزام ميشود، اين در حالي است كه مراحل اخذ پذيرش تحصيلي از دانشگاههاي انگلستان يك سال پيش از دريافت ليسانس صورت ميپذيرد؟!
این روزها که احمد توکلی نماینده مردم تهران در مجلس اقدام به افشاگری! و زیر سوال بردن مدارک تحصیلی خادمان مردم در دولت می کند؛ بررسی مدارج تحصیلی ایشان چندین علامت سوال را بوجود می آورد.
به گزارش خبرنگار بولتن، احمد توكلي نماينده مجلس شوراي اسلامي به شيوهاي نادر و شگفتانگيز به دريافت دكتراي اقتصاد نائل گرديده است و رازگشايي از ابعاد پرونده تحصیلی شگفتانگيز ایشان نشان مي دهد يكي از دلايل مدعي بودن توكلي در ماجراي مدرك تحصيلي وزير كشور سابق و دیگر اعضای کابینه نوعي فرار به جلو و پنهان كردن وضعيت تحصيلي خود در پس ادعاهايش بوده است.
بنابر اسناد موجود احمد توكلي كه قبلا با حضور نيم بند در طول پنج سال و نيم موفق شده بود مدرك ليسانس «دريافت» كند بدون گذراندن مقطع فوق ليسانس براي مدرك دكترا اقدام نموده است.
لازم به ذكر است به رغم آن كه اعزام دانشجو به خارج و اخذ بورسيه تحصيلي داراي ضوابط محكم و سختگيرانه است، آقاي توكلي بدون سير مراحل قانوني با ادعاي توصيه مقامات و بدون شركت در كنكور به كشور انگلستان اعزام ميشود، اين در حالي است كه مراحل اخذ پذيرش تحصيلي از دانشگاههاي انگلستان يك سال پيش از دريافت ليسانس صورت ميپذيرد؟!
همچنين در فرم اطلاعات فردي اعزام، جاي نمره زبان كه از ضروريات شرايط بورسيه است به شكل معناداري خالي است كه در عرف وزارت علوم «نمره صفر» تلقي ميشود.
بنابراین گزارش، بورسيه اوليه و اصلي آقاي توكلي (به رقم غيرقانوني بودن) براي تحصيل در مقطع كارشناسي ارشد در شته اقتصاد به مدت 15 ماه بوده است و جالب آنكه وي در طول اقامت در ناتينگهام ناگهان مدعي دريافت دكترا شده و بدون گذراندن سيرقانوني به دريافت اين مدرك اقدام مينمايد. لذا باتوصيه و نامه پراكني و برخلاف كليه ضوابط زمان بورس را به 39 ماه افزايش ميدهد تا همچنان از ارز (پوند) ارزان دولتي بهره ببرد.
اگرچه اين مسئله يعني اخذ مدرك تحصيلي دكترا بدون گذراندن فوق ليسانس با اخطار وزارت علوم مواجه ميشود اما در نهايت با رايزني بسيار و پادرمياني برخي افراد ذينفوذ و با تعهد كتبي توكلي مبني بر پذيرش ارزيابي نشدن مدرك، ممنوعيت عضويت در هيات علمي و «معادل» تلقي شدن مدرك دريافت شده و به حضور خود در شهر ناتينگهام ادامه ميدهد. اگرچه بعدها همين تعهد نيز به فراموشي سپرده ميشود و برخلاف قوانين وزارت علوم در هيات عملي دانشگاههاي فردوسي مشهد و شهيد بهشتي تهران به عنوان استاد حضور مي يابد.
دامنه اين اقدامات غيرقانوني گسترده ابعاد ديگري هم دارد.
به عنوان مثال به رغم آنكه مدت زمان تحصيل قواعد مشخصي دارد آقاي توكلي با حضور گاه به گاه در كشور جهت فعاليتهاي حزبي و سياسياش عملا فقط حدود يازده ماه را به حضور در انگليس اختصاص مي دهند. به عبارتي ايشان با طرفهالعيني دو مقطع فوقليسانس(!) و دكترا را با 11 ماه حضور پشت سر ميگذارند.
اين ماجرا البته حاشيههاي ديگري نيز دارد به عنوان مثال آقاي توكلي در فرم اطلاعات شخصي مدعي دريافت فوق ليسانس از دانشگاه شهيد بهشتي تهران ميشوند و يا اينكه در حالي مقرر شده بود براي استفاده از مزاياي بورسيه ارزي مجردي دريافت كند در اندك زماني براي همه اعضاء خانواده ارز دولتي ميگيرد كه اين مسئله با تذكر شديد برخي مسئولان وزارت علوم و تلاش بيفايده براي جلوگيري از اين پرداخت غير قانوني با پيروزي توكلي و ناكامي برخي پرسنل متعهد وزارت علوم خاتمه مييابد.
با خواندن پرونده آقاي توكلي كلكسيوني از اقدامات فراقانوني وي به چشم ميخورد:
1- اخذ بورسيه دكترا بدون داشتن ليسانس و فوق ليسانس
2- دريافت مدرك دكترا در 11 ماه
3- ادعاي توصيه از مقامات براي اعزام به خارج از كشور
4- دریافت ارز متاهلي به رغم عدم همراهي خانواده
5- بيتوجهي به تعهدي كه با دست خط خود مبني بر عدم ادعاي مدرك دكترا داشته است.
6- عضويت در هيات علمي دانشگاه بر خلاف ضوايط وزارت علوم و...
گفتنی است، واقعيت اين است كه اين حجم اقدامات غيرقانوني و رانتخواريهاي گسترده در حالي كه فرزندان مستعد كشور به سختي از امكان تحصيل در رشتههاي مورد نياز به علت ضوايط دست و پا گير بهرهمند ميشوند، در تاريخ وزارت علوم بيسابقه مينمايد.
صانعی:رد آیت الله خامنه ای در حد شرک به الله است
يوسف صانعي به روايت اسناد؛
تخلف از فرمان آیت الله خامنه ای در حد شرک به الله است
نظريات يوسف صانعي در زمان تصدي دادستاني كل كشور درباره مسائل حكومتي، ولايت فقيه و اجراي احكام؛
صانعی در حرم حضرت معصومه (س) سال 68 بمناسبت شب هفت رحلت امام (ره):
من به عنوان يك مسئله شرعي مي گويم كه
تخلف از فرمان آيت الله خامنه اي گناه و معصيتي است بزرگ و رد براو،
رد برامام صادق(ع) و رد بر امام صادق(ع) رد بر رسول الله (ص) و رد بر رسول الله (ص)، رد بر الله و
موجب خروج از ولايت الله و و ورود به ولايت شيطان است و
طبق روايت عمر ابن حنظله در باب ولايت فقيه رد بر او در حد شرك به الله است و ...
تاييد ايشان يك واجب الهي است نه يك مستحب.
... مسئله يك امر جزئي نيست و
عدم تاييد ترك واجب است و ترك واجب موجب معصيت و خروج از عدالت است.
(روزنامه جمهوری اسلامی 2906 - 22/03/1368 - ص 3)
...
ولايت فقيه در همه چيز حاكم است و مي تواند خلاف هر مقرري و آئين نامهاي را بگويد.
حتي مي تواند خلاف قانون و مصوبات مجلس را هم بگويد ...
...
اگر روزي امضاي مقام رهبري از روي قانون اساسي برداشته شود آن قانون اساسي ارزش ندارد.
...
مراجعه به ديگران يعني قبول نكردن حرف مقام رهبري است و قبول نكردن حرف مقام رهبر برمي گردد به قبول نكردن حرف مقام ولي عصر(عج).
پس نه تنها مراجعه به ديگران احتياج نيست بلكه معصيت و خلاف شرع است.
...
در نظام جمهوري اسلامي افشاگري معنا ندارد.
در نظام جمهوري اسلامي مملكت حساب دارد.
دادگستري كه دادگستري ديروز نيست، افشاگري مي كنيد براي چه ؟
مگر مجلس نيست؟مگر كميسيون اصل نود نيست ؟ مگر دادرسي نيست؟ مگر ديوانعالي عدالت اداري نيست؟ مگر دادگاه و دادسراي انقلاب نيست؟ مگر قانون اساسي نيست؟
بعد خيال مي كنيد افشاگري با نوشتن نامه بدون امضا جرم نيست؟معصيت نيست؟ گناه نيست؟
فرداي قيامت بايد جوابگو باشد.
ادامه***
سندها:
روزنامه جمهوری اسلامی 2906 - 22/03/1368 - ص 3
روزنامه اطلاعات 17207 - 25/10/1362 - ص 2
روزنامه اطلاعات 17089 - 31/05/1362 - ص 3
روزنامه اطلاعات 17045 - 06/04/1362 - ص 3
پیام انقلاب - 22
***
یوسف صانعی در سال 66 (دو سال قبل از رحلت امام خمینی):
«ولایت فقیه سایه ای از ولایت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه) است و به یک معنی خود ولایت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه) می باشد.
من نمی دانم که چگونه باید تعبیر کرد،
امّا این همان ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه) در قالب ولایت فقیه جلوه میکند و در قالب ولایت فقیه متبلور و روشن می شود ...
اساس قانون اساسی ولایت فقیه است ...
تمام ارزش این قانون اساسی به آن است که ولی عصر (عجلالله تعالی فرجه) یعنی نماینده او، آن را پذیرفته است
و چون نماینده ولی عصر (عجلالله تعالی فرجه) آن را پذیرفته، ما نیز آن را میپذیریم.»
(کتاب ولایت فقیه، یوسف صانعی، 1366، ص 151و 246 و 247)
***
صانعی 16 سال بعد (14 سال بعد از رحلت امام خمینی):
«مجلس و شورا در فرض تزاحمش با بقیه افراد و آراء در حکومت، نظر مجلس شورا مقدم است.»
(روزنامه یاس نو، 1/4/82)
***
صانعی 20 سال بعد (18 سال بعد از رحلت امام خمینی)
در ديدار با اعضاي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي (در تاریخ 1386/7/18):
خداوند در امور سياسي هيچ كسي را قيم بر مردم قرار نداده است.
(به استناد سایت ایشان)
***
سوره احزاب آيه 6:
النبي اولي بالمومنين من انفسهم.
پيامبر از خود مومنان به آنان سزاوارتر است.
امام باقر ع فرمودند:
اين آيه (بالا) درباره حكومت و ولايت نازل شده است.
رهبر:در مبارزه مفاسد اقتصادی نعره هایی بلند خواهد شد
رهبر انقلاب:
با آغاز مبارزه جدی با فساد اقتصادی و مالی، یقینا زمزمهها و بتدریج فریادها ونعرههای مخالفت با آن بلند خواهد شد.
این مخالفتها عمدتا از سوی کسانی خواهد بود که از این اقدام بزرگ متضرر میشوند و طبیعی است بددلانی که با سعادت ملت و کشور مخالفند یا ساده دلانی که از القائات آنان تاثیر پذیرفتهاند با آنان همصدا شوند.
این مخالفتها نباید در عزم راسخ شما تردید بیفکند.
***
رهبر انقلاب:
به اعتقاد من مرکزی که باید مبارزه با مفاسد اقتصادی را دنبال کند دولت است و قوه قضاییه در مرحله آخر قرار میگیرد،
باید دولت سینه سپر کند و به میدان بیاید و مبارزه را به جد بخواهد.
مشروعيت من و شما وابسته به مبارزه با فساد، تبعيض و نيز عدالتخواهى است.
اين، پايه مشروعيت ماست.
الان درباره مشروعيت حرفهاى زيادى زده مىشود، بنده هم از اين حرفها بلدم؛
اما حقيقت قضيه اين است كه اگر ما دنبال عدالت نباشيم، حقيقتاً من كه اينجا نشستهام، وجودم نامشروع خواهد بود؛
يعنى هرچه اختيار دارم و هرچه تصرّف كنم، تصرّف نامشروع خواهد بود؛
ديگران هم همينطور.
ما براى عدالت و رفع تبعيض آمدهايم.
...
دنياى آبادِ دور از عدالت و دور از معنويت به درد نمىخورد. گيرم كه رشدمان - به تعبير غلط كه گفته مىشود نرخ رشد - آمد بالا و فرض بفرماييد درآمد سرانهمان دو برابر و سه برابر شد؛
اما عدالت در جامعه نبود؛ يعنى عمده اين درآمد به يك بخش محدودى رسيد و بخش عظيمى از مردم، محروم و گرسنه ماندند.
اين، كارى نيست كه ما بايد انجام دهيم؛ اين، آن تكليفى نيست كه ما برعهده داريم.
تكليف ما اين است كه عدالت را در جامعه مستقر كنيم و اين هم جز با مبارزه عليه فساد و افزونطلبى انسانهاى مفتخوار و سوءاستفادهكن امكانپذير نيست.
بخشى از كار عدالت اينجا تنظيم مىشود.
بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع هیئت دولت، ۵ شهریور ۸۲
***
فرمان تاریخی رهبر انقلاب به سران قوا درباره مفاسد اقتصادی در 10 اردیبهشت سال 1380
هیچکس و هیچ نهاد و دستگاهی نباید استثنا شود. هیچ شخص یا نهاد نمیتواند با عذر انتساب به اینجانب یا دیگر مسوولان کشور، خود را از حسابکشی معاف بشمارد ...
به دست اندرکاران این مهم تاکید کنید که به جای پرداختن به ریشهها و امالفسادها به سرغ ضعفا و خطاهای کوچک نروند و نقاط اصلی را رها نکنند.
هرگونه اطلاعرسانی به افکار عمومی که البته در جای خود لازم است ...
ممکن است کسانی به خطا تصور کنند که مبارزه با مفسدان و سوء استفاده کنندگان از ثروتهای ملی، موجب ناامنی اقتصادی و فرار سرمایهها است.
به این اشخاص تفهیم کنید که به عکس، این مبارزه موجب امنیت فضای اقتصادی و اطمینان کسانی است که میخواهند فعالیت سالم اقتصادی داشته باشند.
تولید کنندگان این کشور، خود نخستین قربانیان فساد مالی و اقتصاد ناسالماند ...
با آغاز مبارزه جدی با فساد اقتصادی و مالی، یقینا زمزمهها و بتدریج فریادها ونعرههای مخالفت با آن بلند خواهد شد.
این مخالفتها عمدتا از سوی کسانی خواهد بود که از این اقدام بزرگ متضرر میشوند و طبیعی است بددلانی که با سعادت ملت و کشور مخالفند یا ساده دلانی که از القائات آنان تاثیر پذیرفتهاند با آنان همصدا شوند.
این مخالفتها نباید در عزم راسخ شما تردید بیفکند. به مسوولان خیرخواه در قوای سهگانه بیاموزید که تسامح در مبارزه با فساد، به نوعی همدستی با فاسدان و مفسدان است.
اعتماد عمومی به دستگاههای دولتی و قضایی در گرو آن است که این دستگاهها در برخورد با مجرم و متخلف قاطعیت و عدم تزلزل خود را نشان دهد ...
دستی که میخواهد با ناپاکی در بیفتد باید خود پاک باشد، و کسانی که میخواهند در راه اصلاح عمل کنند باید خود برخوردار از صلاح باشند ...
سهم هر ایرانی از درآمد نفت سال 2009
بنابر آمار اداره اطلاعات انرژي آمريكا؛
درآمدهاي نفتي ايران در نيمه نخست 2009 با كاهش 50 درصدي نسبت به مدت مشابه سال قبل به 22 ميليارد دلار رسيد.
سرانه نفتي ايران براي نيمه نخست 2009 نيز 325 دلار است.
(البته با احتساب 70 میلیون نفر)
یعنی به هر ایرانی در نیمه نخست 2009،
ماهانه حدود 54 دلار (حدود 54 هزار تومان) بدون احتساب هزینه های جانبی، حمل و نقل (ناخالص) میرسد.
و در نيمه نخست 2008 بالغ بر 41 ميليارد دلار بوده است،
یعنی به هر ایرانی در نیمه نخست 2008،
بیش از 97 هزار تومان میرسیده است.
کل درآمد نفتی سال 2008 ایران حدود 75 میلیارد دلار بوده است؛
درآمد دولت از بابت مالیات هم 20 میلیارد دلار بوده است؛
در سال 2008 دولت بابت یارانه بنزین، گازوییل و انرژی خودروها حدود 17 میلیارد دلار هزینه کرد.
گفتنی است بودجه امسال دولت حدود 280 میلیارد دلار بسته شد.
کل یارانه های سال پیش دولت حدود 95 میلیارد دلار بوده است.
***
بيشترين درآمد سرانه نفتي در نيمه نخست 2009
مربوط به قطر با 10239 دلار بوده است.
یعنی درآمدی بیش از 31 برابر هر ایرانی؛
ماهانه حدود 1 میلیون و 700 هزار تومان و
در سال 2008 احتمالا!
3 میلیون و 400 هزار تومان برای هر نفر قطری.
لازم بذکر جمعیت بومی قطر حدود 600 هزار نفر است.
***
درآمد سرانه نفتي در نيمه نخست 2009 سایر کشورهای نفتی:
قطر با 10239 دلار (ماهانه حدود 1 میلیون و 700 هزار تومان : بیش از 31 برابر هر ایرانی) (جمعیت حدود 600 هزار نفر)
كويت 7408 دلار (ماهانه حدود 1 میلیون و 234 هزار تومان : بیش از 22 برابر هر ایرانی)
امارات 4510 دلار (ماهانه حدود 751 هزار تومان : بیش از 13 برابر هر ایرانی)
ليبي 2222 دلار (ماهانه حدود 370 هزار تومان : بیش از 6 برابر هر ایرانی)
عربستان 2136 دلار (ماهانه حدود 356 هزار تومان : بیش از 6 برابر هر ایرانی) (در سال 2008 حدود 817 هزار تومان بوده است)
آنگولا 1304 دلار (ماهانه حدود 217 هزار تومان : بیش از 4 برابر هر ایرانی)
عراق 542 دلار (ماهانه حدود 90 هزار تومان : بیش از 1.6 برابر هر ایرانی)
الجزاير 490 دلار (ماهانه حدود 81 هزار تومان : بیش از 1.5 برابر هر ایرانی)
ونزوئلا 490 دلار (ماهانه حدود 81 هزار تومان : بیش از 1.5 برابر هر ایرانی)
ایران 325 دلار (ماهانه حدود 54 هزار تومان) (جمعیت حدود 75 میلیون نفر)
اكوادور 183 دلار (ماهانه حدود 30 هزار تومان)
نيجريه 125 دلار (ماهانه حدود 20 هزار تومان)
در عين حال ايران پس از عربستان بيشترين درآمد نفتي را طي نيمه نخست 2009 داشته است!
در حقیقت جمعیت زیاد ...
كودتا عليه آیت الله خامنه ای، هدف انجام قتل های زنجیره ای
مقدمه:
در مورد قتل های زنجیره ای دروغ هایی تحویل مردم داده شد،
که گذر زمان همه آنها را برملا خواهد کرد و
تنها چیزی که خواهد ماند؛
رو سیاهی دروغگویان نزد افکار عمومی خواهد بود.
بماند که نتیجه اخلاقی این قتل ها این بود که؛
داروی حمام کشنده است ! ...
-----------------------------------------------------------------
كتاب «آسيبشناسي حزب مشاركت»؛ پشتپرده قتلهاي زنجيرهاي؛
كودتا عليه آیت الله خامنه ای، هدف و انگيزه انجام قتل های
زنجیره ای
در قتلهاي زنجيرهاي در ابتدا نيروهاي ارزشي مورد اتهام قرار گرفتند اما
با افشاگريهاي روحاللهحسينيان روند اطلاعرساني در اين زمينه تغيير كرد.
در پي اين افشاگري، حسينيان از سوي جوخههاي وحشت تهديد ميشود و محل كارش
مورد هجوم آنان قرار ميگيرد.
حتي تهديد ميكنند كه خانهاش را به آتش خواهند كشيد. آنچه بيش از همه
حسينيان را در معرض حملات آنان قرار داد، انجام مصاحبه افشاگرانه در برنامه
«چراغ» است.
تحليلهاي حسينيان كه از توطئه مشاركتيها پرده برميداشت، مشاركتيها را
در سردرگمي فروميبرد و سناريوي قتلها را به بنبست ميكشاند.
مرد وفادار نظام، بر ادعاهاي خود دلايلي محكمهپسند داشت چرا كه قاطعانه
اعلام كرد: «حاضرم در هر محكمهاي ادعاهاي خود را ثابت كنم» ...
...
هنوز از قتلها خبري هم نبود و حتي با يكي از مشاورين رياست جمهوري هم تماس
تلفني گرفته و اين جريان را گفته كه خوشبختانه نوارش موجود است و اين
مكالمه ضبط شده و بعد از مدتي قتلها شروع شد.
در قتلها وقتي كه فروهر و خانمش كشته شدند، رئيسجمهور موضعگيري كرد ...
...
خود آقاي موسوي رفت به دفتر رئيسجمهوري و گفت كه اين قتلها توسط من انجام
شده و كشفي هم اصلا در كار نبود. خود ايشان رفتند و گفتند.
حتي دو، سه روز ايشان را تحويل نميگرفتند و ميگفتند دروغ است، مگر ميشود
آقاي موسوي دوم خردادي طرفدار جبهه دوم خرداد چنين كاري را مرتكب شده باشد؟
نميپذيرفتند و ميگفتند باز اين يك سناريو است ...
...
حسينيان از زبان مصطفي كاظمي نقل ميكند:
«تحليل ما از اوضاع جاري روز اين بود كه آقاي خامنهاي غير از امام است و
آقاي خاتمي هم به دليل اينكه 20 ميليون راي آورده و 20ميليون پشتيبان دارد،
قدرتش بيش از بنيصدر است و ما اين قتلها را مرتكب ميشويم و به گردن آقاي
خامنهاي مياندازيم».
همين سخن را حسينيان دو هفته پس از دستگيري موسوي، زماني كه به دفتر
رئيسجمهوري (خاتمي) ميرود، ناباورانه از زبان محمدعلي ابطحي، رئيس دفتر
خاتمي نيز ميشنود:
«درست 15 يا 16 روز بعد از دستگيري آقاي موسوي، بنده براي اتمامحجت رفتم
دفتر آقاي خاتمي كه با ايشان ملاقات كنم آقاي ابطحي بدون كم و كاست تحليلش
از اوضاع همين بود و با صراحت به ما اعلام كرد و گفت:
«فلاني ببين! آقاي خامنهاي غير از امام است و آقاي خاتمي 20 ميليون نفر
پشت سر دارد، آقاي خامنهاي هشت ميليون راي آورد و اگر درگيري به وجود
بيايد، شما مطمئن باشيد كه آقاي خامنهاي پيروز نخواهد شد!» ...
...
انتخاب بازجوها به دست سعيد حجاريان و انحراف پرونده قتلها؛
پرونده قتلهاي زنجيرهاي در مسير انحرافي و غيرطبيعي قرار گرفت و بازجوهاي
پرونده توسط علي ربيعي (عباد) به سازمان قضايي نيروهاي مسلح تحميل شدند:
«همه كارها را آقاي علي ربيعي (عباد)، مشاور امنيتي رئيسجمهور انجام
ميدادند،
حتي جناب آقاي يونسي هم كه وزير اطلاعات بودند، از اين ماجرا خبر نداشتند
كه اين بازجوها را گذاشتند.
بعدا كه رفتند و شروع به كار كردند، فهميدند كه اين بازجوها را از بالا
گفتند كه بگذاريد براي رسيدگي به اين پرونده».
حسينيان در افشاگري ديگري فاش ميسازد كه انتخاب بازجوها در اصل كار سعيد
حجاريان بوده است و بازجوها از دوستان نزديك وي بودهاند:
«بازجوهايي كه از طرف دولت تعيين شدهاند از جانب سعيد حجاريان هستند و
قتلها يك توطئه است و جريان رسيدگي، يك توطئه است.
شش، هفت ماه قبل از كشف ماجرا اين خبر را در مشهد اعلام كردم».
اما مرد امنيتي جمهوري اسلامي، بهتر از هر كس ديگري از سوابق پشت پرده اين
بازجوهاي چپ آگاهي دارد:
«دو نفر از بچههاي چپ وزارت اطلاعات، من حالا كاري ندارم به سابقه اينها،
من خوب ميشناسم اين دو نفر را؛
يك نفر به نام مجتبي و يك نفر به نام مهدي.
اين دو نفر بازجوهايي هستند كه هر پروندهاي كه دستشان بود، زماني كه من
مسؤول رسيدگي به پروندههاي وزارت اطلاعات بودم، وقتي كه پروندههايي كه
اينها بازبيني كرده بودند، ميگفتم از اول بازجويي بكنيد.
اينها اول پدر سوژه را درميآوردند يا وادارش ميكردند به خودكشي، دو، سه
نفر از متهمين خودكشي كردند. يا خودكشي ميكند يا آبرويش را ميبرند.
ميگويند مساله اخلاقي داشته يا جاسوس بوده، آخر سر هم هيچ چيزي از آن
درنميآورند».
...
سعيد امامي؛ قتل يا خودكشي؟
سوءاستفاده مشاركتيها از قتلهاي زنجيرهاي به حدي رسيد كه نيروهاي ارزشي
وزارت اطلاعات از سوي همكاران اصلاحطلب محكوم به خودكشي شدند ! ...
بر اساس دلايل عقلاني و منطقي، مرگ سعيد امامي در اثر خوردن داروي نظافت با
توجه به مقدار كم داروي نظافت و زنده ماندن چهار روزه وي هرگز محتمل نيست:
«يك استكان داروي نظافت كسي را نميكشد. من گواهي فوت ايشان را دارم و پزشك
قانوني هيچ گزارشي راجع به مرگ ايشان ننوشتند و نوشتند علت مرگ نامعلوم
(است).
آقاي سعيد امامي تا چهار روز در بيمارستان بود، زنده بود و بعد از چهار روز
فوت كرده است.
معلوم است دارو اينقدر مؤثر نبوده كه همان لحظات ايشان را از بين ببرد و
حتي خبر دادند كه ايشان خوب شده بياييد ببريدش».
حسينيان قتل سعيد امامي را به آن دليل محتملتر ميداند كه پزشكان علت مرگ
وي را (دو ساعت قبل از مرخصي) ايست قلبي دانستهاند و از طرفي ايست قلبي با
آمپول هواست.
از ديگر سو در تحليل حسينيان، سعيد امامي خودكشي نكرده است بلكه او را
وادار به اين كار كردهاند: «چند وقت پيش خدمت آقاي ريشهري بودم، ايشان
فرمودند كه يك نوار شكنجه آوردهاند اينجا.
من ديدهام، حالم به هم خورده است، دو دقيقهاش را ديدهام و مطمئن شدم كه
سعيد امامي خودكشي نكرده بلكه او را كشتهاند ...
...
حسينيان در ادامه افشاگريهايش از شكنجه همسر سعيد امامي بهوسيله
بازجوهايي كه از سوي سعيد حجاريان بودند، سخن ميگويد و بر اطلاع خاتمي از
جريان شكنجه، قبل از كشف آن، تاكيد ميكند:
«درباره جريان شكنجه اينگونه نبود كه آقاي خاتمي خبر نداشته باشد. متأسفم
كه آقاي خاتمي انكار ميكند. بنده به يكي از وزرا بارها گفتم كه چرا جريان
شكنجه را به آقاي خاتمي نميگويد؟ گفت:
گفتهام. ماجراي كشف شدن جريان شكنجه در رمضان سال 1378بود كه يك نفر از
پزشكان بيمارستان بقيهًْالله سپاه كه خانم او هم در وزارت اطلاعات بوده
است
براي آقاي يونسي خبر آورده كه يك خانم و يك آقايي از متهمان پرونده در حال
مرگ هستند و خيلي التماس ميكنند كه يك نفر با اينها صحبت كند.
آقاي يونسي نمايندهاي فرستاد كه او را راه ندادند تا اينكه جريان به دفتر
مقام معظم رهبري رسيد.
از طرف دفتر با آقاي هاشمي شاهرودي تماس گرفتند و ايشان آقاي مروي را
فرستاد براي تحقيق و ديدند كه يكي از آنها همسر سعيد امامي است.
اينها در حال مرگ بودند و كليههايشان از شدت شكنجه از كار افتاده بود.
آقاي مروي گفت استخوان كف پاهاي همسر سعيد امامي بيرون زده بود يعني شكنجه
چيزي نبوده است كه آقاي خاتمي بخواهد انكار كند.
اين جريان كشانده شد به هيات سه نفري كه رفتند پرونده را رسيدگي كردند و
مشخص شد همه چيز دروغ بوده است.
...
پس از آنكه انحراف هدفدار در مسير پرونده قتلهاي زنجيرهاي (همانطور كه
قبلتر حسينيان از چنين فاجعهاي خبر داده بود) به دست بازجوهاي انتخابشده
از سوي سعيد حجاريان كشف ميشود،
خاتمي از طريق يكي از وزرايش براي حسينيان پيام ميفرستد و از او تمنا
ميكند كه از ماجراي كشف شده سخن نگويد و به افشاگري نپردازد:
«مهمتر از اينها پيامي بود كه ايشان (خاتمي) پس از كشف شدن جريان شكنجه در
حضور 30نفر براي من فرستاد. از جمله شاهدان اين جلسه آقاي زرگر، آقاي
رامنديها از قضات ديوانعالي كشور و آقاي راجي از قضات دادگاه تجديدنظر
بودند.
در آن جلسه، وزيري آمد و از قول آقاي خاتمي گفت: آقاي خاتمي به شما سلام
رسانده و از شما خواهش كرده كه درباره اين جريان شما مصاحبه نكنيد.
من هم از طرف مقابل، از روزنامهها ميخواهم فيتيله را پايين بكشند، خودم
پرونده را جمع و جورش ميكنم. اگر آقاي خاتمي كارهاي نبود چطور ميتوانست
پرونده را جمع و جورش كند؟
اگر واقعا ايشان نقش نداشتند چرا پيغام دادند؟ به همين خاطر است كه اينها
جرأت نميكنند با من مناظره كنند».
با كشف انحراف در مسير رسيدگي به پرونده قتلهاي زنجيرهاي، رئيسجمهور
وقت، در معرض يك رسوايي قرار گرفت و چارهاي جز تكذيب نقش خود در پرونده
نديد.
اين حركت مسبب آن شد كه سازمان قضايي نيروهاي مسلح بيانيه افشاگرانه و
سرگشادهاي در همينباره صادر كند و مسائل مربوط به انحراف پرونده را فاش
سازد:
«آقاي خاتمي در امر پيگيري پرونده قتلهاي زنجيرهاي نقش اساسي ايفا كرده و
در آن دخالت داشتهاند. اصل دخالت قابل انكار نيست و بايد مسؤوليت اين
دخالت نيز پذيرفته شود»
متن کامل:
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8802201299
گناه مصباح بودن
بيان مسلمات
فقهي مورد قبول شيعه و سني از سوي آيت الله مصباح و
تكيه او بر فتاوي امام (ره) در تحرير الوسيله با ناميده شدنش از سوي
روزنامه هاي دوم خردادي به عنوان تئوريسين خشونت همراه شده بود.
اين جوسازي ها چنان براي شبكه انگليسي بي بي سي جذاب بود كه براي مقابله با
آيت الله مصباح، مصاحبه اي را با آيت الله صانعي ترتيب داد.
اما آيت الله صانعي گريزي از اين نداشت كه اذعان كند:
«در مورد كسي كه به پيغمبر و معصومين ناسزا بگويد روايت داريم كه كشتن او
براي هر كس كه شنيد جايز است.»
حتي مخالفان فكري آيت الله مصباح مثل
آقايان دعايي (مدیر مسئول روزنامه اطلاعات)، حجتي كرماني و ...
اعتراف داشتند كه
او نه تنها پس از خرداد 42 بلكه حتي در روزهاي پر از وحشت و خفقان پس از
تبعيد امام در پاييز 1343
نويسنده، تهيه كننده و توزيع كننده شديداللحن ترين نشريه حوزه علميه قم
برضد شخص شاه (نشريه انتقام) بوده است.
... نامه اي كه به گفته دعايي ابراز رضايت وخوشحالي امام را به دنبال داشت.
http://www.rajanews.com/News/?30857
***
مستندات نقش آيتالله مصباح در انقلاب و راه
امام(ره)
خاستگاه سخنان محتشمي پور فراموشي ناشي از گذشت زمان است؛
از مجموع 107 بيانيه جامعه مدرسين حوزه عمليه قم، 60 بيانيه به صورت جمعي
صادر شده و فاقد امضاء است
اما از ميان 40 بيانيه داراي امضاء،
آيت الله مصباح يزدي 16 بيانيه را امضاء كرده است؛
در حالي كه آقاي هاشمي رفسنجاني 6 بيانيه،
آقاي قدوسي 11 بيانيه
و شهيد مفتح نيز 6 بيانيه را امضاء كرده اند
و اين نشان مي دهد
آيت الله مصباح يزدي بعد از آقاي خلخالي كه 20 بيانيه را امضاء كرده بود،
نقشي پررنگ در زمينه صدور بيانيههاي انقلابي داشته اند ...
بعد از رحلت آيت الله حكيم كه بحث مرجعيت پس از ايشان مطرح شد،
آيت الله مصباح يزدي در 14 خرداد 49 همراه با جمعي از مدرسين حوزه علميه قم
تلگرافي منتشر مي كنند
كه در آن از امام خميني (ره) به عنوان مرجع تقليد شيعه ياد مي كنند
كه اين اقدام زمينه صدور اعلاميه در اعلام مرجعيت مرجعيت آن حضرت شد ...
آيتالله مصباح يزدي از سال 41 تا 49 نيز
گروهي را تحت عنوان ولايت با همكاري آيتالله بهشتي پايهگذاري كردند
كه افرادي همچون آقايان هاشمي رفسنجاني، قدوسي، آذري قمي، اميني، ربّاني،
طاهري، محفوظي، مشكيني، مفتح، مكارم شيرازي و يزدي در آن فعاليت داشتند ...
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8704040491
http://www.kayhannews.ir/870405/14.HTM#other1410
http://www.rajanews.com/News/?30873
***
سيدعلي خميني:
ولايت فقيه، مبناي تفكر امام خميني«ره» است
اگر امروز از امام مي گوييم نمي توانيم ولايت فقيهي كه مبناي تفكرات امام
است را ناديده بگيريم ...
http://www.kayhannews.ir/870406/3.htm#other308
***
همسر شهید رجایی در گفتگو با زورنامه اعتماد:
رجایی اگر بود رفتاری مثل گذشته نداشت (!)
جهت القاي حکومت اسلامي (!)
به جاي جمهوري اسلامي، اقدام کردند
و همچنين تصوير جمهوريت را از اسکناس هاي هزار توماني و 500 توماني که
نشانگر شعار راهپيمايان در سال 1357 بود
و در يکي از گزينه هاي سوال 16 مسابقه مذکور طرح شده بود، حذف کردند.
اين تفکرات از ابتدا تاکنون به طور جدي پيگيري مي شد و مي شود
که تفکرات و انديشه هاي امام خميني(ره) نيز از مهم ترين موانع شان محسوب مي
شود.
http://www.fardanews.com/fa/pages/?cid=54371
***
سخنرانی امام در سال 1358 در اوایل انقلاب؛
آراى مردم در مقابل حكم خدا رأى نيست؛ ضلالت است
در اسلام حكومت حكومت قانون است.
حتى رسول اكرم- صلى اللَّه عليه و آله- رأيى
نداشتند،
رأى، رأى قرآن بوده است
صحيفه امام، ج8، ص 282 به بعد
زمان: صبح 4 تير 1358/30 رجب 1399.
مكان: قم.
موضوع: حاكميت قانون در حكومت اسلامى.
مصباح یزدی:امام فرمودند حدس شما صائب بود
گفتگو با آیت الله مصباح یزدی؛
من وقتی رفتم دست ايشان را ببوسم،
نگاهشان به من كه افتاد،
لبخند بسيار جذابي كه هنوز شيريني آن را فراموش نميكنم و لبخند بسيار
مليحي بود،
بر لبانشان نشست و فرمودند:
«حدس شما صائب بود».
درآن لحظه از شدّت هيجان ذهنم متمركز نبود كه كدام حدس را ميفرمايند.
بعد كه رفتم و كمي آرام گرفتم، يادم آمد كه منظورشان نامهاي بود كه به
ايشان نوشته بودم.
...
(... جواني بود و بچگي! شايد هم يك مقدار گستاخي بود كه حالا ما خدمت امام
عرض بكنيم كه شما چه بكنيد.
به هر حال بچگي بود و نامه را توسط آقاي صانعي فرستاديم خدمت ايشان.
امام توسط آقاي صانعي پيغام داده بودند كه از فلاني به خاطر نامهاش تشكر
كنيد.
البته از بزرگواري ايشان بود كه خواستند از يك بچه طلبه دلجوئي كنند. خيلي
طول نكشيد كه ايشان آزاد شدند ...
آن نامه در هجومي كه مجدداً به بيت ايشان كردند،
به دست ساواك افتاد و به خاطر آن به ضميمه اساسنامهاي كه به خط بنده و
مربوط به يك هيئت 11 نفري بود
و از بيت يكي از دوستان به دست ساواك افتاده بود و اسباب تعقیب ما توسط
ساواک شد ...)
...
اين جور نيست كه همه مؤمنين، ايمانشان در يك حد باشد،
اعتقادشان به خدا، قيامت، وحي، پيغمبر، امام در يك حد باشد، ولو اينكه همه
هم معمم باشند،
عالم باشند، مجتهد باشند و صاحب رساله باشند. مراتب فرق ميكند ...
...
ابتدائاً تصور سطحي نگرانه عامه مردم اين است كه همه مراجع در يك سطح
هستند؛
نه به تفاوتهاي فردي توجه دارند و نه به مراتب ايمان و معرفتشان.
امام هم از نظر منشهاي شخصي ممتاز بودند، هم از نظر مراتب ايمان. درجه
تقواي امام را مردم نشناختند.
...
ابتدا در درس اصول ايشان شركت داشتم تا سال بعد كه رسماً درس فقه را شروع
کردند، در آن هم شركت كردم
...
آشنائي نزديك بنده خدمت ايشان از اينجا شروع شد كه بعد از رحلت مرحوم آقاي
بروجردي،
مراجع بزرگي در نجف و قم و تهران مطرح بودند،
ولي كساني، از جمله بنده، معتقد بودند كه حضرت امام اولي هستند
...
ما گاهي براي تصحيح كتاب به آنجا مراجعه و زيارتشان ميكرديم و اجازه
ميگرفتيم كه برخی از مطالب کتاب را تصحيح كنيم.
از آنجا ارتباط نزديك با ايشان برقرار شد.
امام هم عنايت و لطف خاصي به بنده داشتند.
در مواردی بنده افرادی را برای گرفتن اجازه در امور حسبیه، خدمتشان معرفی
می کردم.
به رغم اینکه ایشان برای صدور اجازه، مقیّد به دو شاهد بودند، اما در این
گونه موارد به بنده اکتفا می کردند و اجازه صادر می فرمودند.
آقاي مسعودي نقل ميكرد كه امام فرموده بودند كه ايشان «ذوالشهادتين» است،
در حالی که در مورد ديگران دو شاهد ميخواستند ...
...
در كنار امام مراجعي هم بودند كه تا حدودي با امام موافقت داشتند
و يك جاهائي هم نظرشان مخالف امام بود
و بالاخره هم آنهائي كه مخالفتشان اساسي بود، آشكار شد و دیدیم كه به كجا
رسيد
...
توقع اينكه همه خالص و پاك باشند، شوخي است و خداوند هم انسانها را اين
گونه نيافريده است ...
...
اگر احراز شد كه چه كسي به درد اين كار ميخورد يا نميخورد و اثبات شد كه
افساد ميكند، بايد او را افشا كرد ...
غيبت مسلمان حرام، اما در چنين مرحلهاي، واجب است ...
لینک: http://www.rajanews.com/News/?30738
***
تاریخچه فرهنگی نهضت امام در گفتگو با آیت الله مصباح:
امام دستور توسعه مؤسسه را داد / از التقاط بريديم
نه از نهضت امام
من از سخن گفتن در باره خودم ابا دارم، چون نفعی در آن وجود ندارد ...
در مقطعی که کسی جرئت خواندن یک اعلامیه را هم نداشت،
با انواع دشواری ها، نشریه انتقام را منتشر می کردم،
اما اولویت را برای خودم بررسی و ارائه اندیشه اصیل اسلامی، می دانستم
و معتقد بودم اولین آسیبی که ممکن است به نهضت وارد شود،
از ناحیه افکار بیگانه و التقاطی است ...
90 درصد كارهاي اين نشريه را شخص بنده انجام ميدادم و حتّي حمل آن از قم
به تهران به عهده خودم بود ...
در زير زمين منزل پدرم اينها را تايپ و آماده ميكردم ...
تنها كسي كه به اين نحوه تفكر اهميت ميداد، مرحوم آقاي دكتر بهشتی بود.
ايشان جمعي را از بالاترين سطح فضلاي قم گرد آورد تا درباره حكومت اسلامي
تحقيق كنند
و نام آن را براي گمراه كردن ساواك گذاشت «جلسه ولايت».
آن موقع هنوز مسئله ولايت فقيه مطرح نشده بود و ميگفتند حكومت اسلامي و
وقتي ولايت گفته ميشد،
همين معناي عرفي، يعني محبّت اهل بيت به اذهان متبادر ميشد.
به هر حال ايشان اين بحث را راه انداخت ...
بنده مسئول كتابخانه و دبير اين جلسه بودم ...
به هرحال به دلائل متعددي بنده وظيفه خودم ميدانستم كه عمده فعاليتم را
صرف مباحث فكري و نظري نهضت بكنم و آنچه را كه مزاحم اين كار ميشد،
حتيالمقدور به ديگران واگذار ميكردم ...
من كار علمي را يك كار متعيّن براي خودم ميدانستم، چون ديگران به دلايلي
به اين كار نميپرداختند ...
مرحوم آقاي بهشتی در مديريت، ممتاز بود و ثانی نداشت
و در حساسيت نسبت به مسائل فكري و اعتقادي هم
مرحوم آقاي مطهري خيلي قويتر از ديگران بود و بالاخره در همين راه هم شهيد
شد ...
در مواردي که توسط بنده نسبت به انحراف و التقاط، تذكر داده ميشد كه اين
جريان، خطرناك است. ميگفتند:
«نه، خطرناك نيست. اگر يك وقت خطري پيش آمد، خودمان جلوي آن را ميگيريم.»
و خيلي راحت از كنار مسئله ميگذشتند ...
در عمل هم اتفاقاتي افتاد كه همگان كم و بيش ميدانند.
كساني از اين هيئت 11 نفري،
در مقطعي از مجاهدين خلق، هم حمايت مالي كردند هم حمايت معنوي و نظير اين
جور چيزها پيش آمد (منظور ایشان آقای هاشمی است) ...
در مقطعي بعضي از دوستان (منظور ایشان آقای هاشمی است) كه عرض كردم با
مجاهدين همكاري ميكردند،
از من خواستند كه همكاري كنم.
بنده عرض كردم تا كسي را نشناسم و ندانم كه خط او، خط اسلام هست یا نیست،
همكاري نميكنم.
اينها استدلال ميكردند كه
بايد يك جبهه ضد امپرياليسم تشكيل بدهيم و خيلي روي اسلام تكيه نكنيم ! ...
ميگفتند:
«اینها نماز شبشان ترك نميشود، روزه اين طوري ميگيرند، ماهي 12500 تومان
حقوق ميگيرند 12000 تومانش را صرف مبارزه ميكنند و فقط با 500 تومان
زندگي ميكنند. اهل عبادتند. اهل قرآن و نهجالبلاغه اند.»
ميگفتم:
«همه اينها درست! خط فكري اينها چيست؟ اين را بايد احراز كرد، دنبال خط
امام هستند يا مشي ديگري دارند؟ ...
... من قبول نكردم، اينها به دوستانشان ميگفتند كه اين ديگر با ما نيست و
تغيير ايدئولوژي داده ...
... اینها در داخل به مجاهدین پول می دادند و آنها را تقویت می کردند،
اما امام در نجف به نمایندگان آنها بی اعتنائی کردند و با هیچ ترفندی حاضر
نشدند آنها را تائید کنند ...
كسي كه صريح ميگفت ماترياليسم را قبول دارد،
مورد تقدير بعضيها بود و او را به عنوان اسلام شناس ميشناختند !
يا آن كسي كه عرض كردم تفسيرهاي كذائي ميگفت،
بعد از انقلاب هم پستهاي مهمي داشت
و حالا هم پشت پرده كار و عده ای را هدایت ميكند !
آدم منزوي و كنار زدهاي نيست و فعال است.
چنين فضائي در قم به وجود آمده بود
و حتی بخشي از شاگردان خود من گرايشات ماترياليستي پيدا كرده بودند.
سوسياليسم كه اساساً افتخار بود ...
موسسه حدود شش سال قبل از پيروزي انقلاب شروع شد ...
بعد از انقلاب حضور امام رفتیم ...
امام فرمودند:
«شما موسسه را توسعه بدهيد و من تا وقتي كه زنده هستم، بودجه اش را خودم
ميپردازم.»
... هيچ انتظار نداشتيم. ما پر درآورديم.
... دور روز يا سه روز بعد از آن ملاقات بود که امام، آقاي صانعي را
فرستادند به منزل ما.
ايشان آمد و پرسيد:
«كار را شروع كرديد؟»
گفتم:
«داريم برنامهريزي ميكنيم كه از اول سال شروع كنيم.»
گفت:
«نظر امام اين است كه از همين حالا شروع كنيد و بودجه آن را هم هرچه که
هست، پيشبيني كنيد؛ امام ميپردازند.»
ما يك برآوردي كرديم و امام هم تقبل كردند
و توسط آقاي خادمي اصفهاني، چك آن را ميفرستادند
و رسيد هم نميگرفتند !
تا زمانی كه امام رضوانالله عليه حيات داشتند،
بودجه اين مؤسسه را می پرداختند،
بعد هم مقام معظم رهبري تقبّل فرمودند
و بر مبلغ آن هم افزودند
و فرمودند كه ساختمان جدید هم بايد ساخته شود.
...
به امام عرض كردم:
«شما فرموديد مؤسسه را توسعه بدهيد. ما اين جائي كه هستيم، فضاي آن با
توسعه تناسب ندارد. زميني هست که به آستانه حضرت معصومه(س) تعلق دارد. اگر
اجازه بفرمائيد آن زمين به ما واگذار و تدريجاً ساخته شود تا بتوانیم
موسسه را توسعه بدهيم.»
خدا رحمت كند متولي آستانه در آن وقت آقاي مولائي بود.
امام فرمودند:
«به آقاي مولائي بگوئيد كه اين كار بايد بشود.»
آمديم پيش آقاي مولائي و گفتيم امام اين جور فرمودند.
ايشان هم تماس گرفت و پيغام ما تأئيد شد
...
لینک: http://www.rajanews.com/News/?30825