(دکتر سید صادق طباطبایی،
دایی سید حسن خمینی است، برادر زن سید احمد خمینی
و پسر آیت الله محمد باقر سلطانی طباطبایی است که در مرقد امام در کنار ضریح او دفن شده است.
دایی وی هم امام موسی صدر است.
وی دکترایش را از دانشگاه آخن آلمان در رشته بیوشیمی شاخه ژنتیک گرفته است
و در سی سالگی به استادی همان دانشگاه رسید.
وی از اعضای نهضت آزادی بود ولی بعدا به سمت امام گرایش پیدا کرد.
وی در زمان جنگ ایران و عراق در آلمان بود و به درخواست امام به تهیه اسلحه برای ایران مشغول بود.)
یک بار در سال 42 از آلمان برگشتم و به قم رفتم. در آنجا دوستان و رفقا، ما را به شام و ناهار دعوت میکردند.
حاج آقا مصطفی (خمینی) در تمام مهمانیها بود.
شعارش هم این بود که: "اطلاع از سور به معنای دعوت است! همین که خبردار بشوی که مهمانی دادهاند، یعنی دعوت شدهای."
رفیق ایشان آقای فقیه، معروف به حاج داداش هم میگفت:
"ما عضو حزب سور هستیم. خروشچف هم سور بدهد میرویم. حتی لنین هم سور بدهد میرویم."
به هرحال آن شب منزل حاج آقا محمود مرعشی، روی پشت بام نشسته بودیم.
در آنجا فردا شب مارا به شام دعوت کردند. گفتم:
"نمیتوانم بیایم، چون فردا ظهر در اصفهان با آقای مستجابی قرار دارم و باید به اصفهان بروم."
برگشتم خانه و فردا صبح ماشین سواری گرفتم و رفتم اصفهان.
ساعت 2، 5/2 بود که رسیدم منزل آقای مستجابی و دیدم اصحاب دیشب از جمله حاجآقا مصطفی و رفقایش گوش تا گوش نشستهاند!
گفتم: "آقای مستجابی! اینها اینجا چه کار میکنند؟"
گفت: "کاروانسرائی است که تو درست کردی." ...
و مطلبی جالب در ادامه:
... فرزندان آقای لاهوتی همگی وابسته به منافقین بودند ...
اما آقای هاشمی در مورد این مسئله، ابهام ایجاد کرده است که لابد دلایل خودش را هم دارد ...
آقای هاشمی به دلیل خویشاوندی، عملا به این ذهنیت نادرست دامن میزند.
نوعی که ایشان و
فائزه هاشمی (عروس لاهوتی) مطلب را نقل میکنند، در واقع ستم به احمدآقاست، درحالی که احمد با آقای لاهوتی بسیار رفیق بود ...
بیشتر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر