... یکی از اعضای کانون نویسندگان میگوید:
«وقتی که تمام جریانات روشنفکری کشور و خارج کشور به عنوان سوژه در وزارت اطلاعات درآمدند
و همه تحت کنترل و مراقبت میباشند،
بدیهی است که با شعارهای دوم خرداد جور درنیاید.
اگر بخواهیم آزادی روشنفکران را نوید بدهیم،
کاری مهمتر از این نمیتوان کرد که کنترل و مراقبت را برداشته
و وزارت اطلاعات را از اهداف و سوژهها منصرف کرد و استحاله نظام را با استحاله اطلاعاتی آغاز نماییم.»
ماجرای قتلهای زنجیرهای، ناظر بر تسویهحساب درونی جبهه روشنفکری معاند نیز میباشد ...
داریوش فروهر با عدم اعتقاد به راهبرد استحاله نظام اسلامی با نرمافزار اصلاحات
و عدم همراهی با اپوزیسیون داخلی، نخستین مانعی بود که باید حذف میشد ...
تخریب رقیبان سیاسی و بیاعتبار ساختن آنها در جامعه نیز یکی از کارکردهای جنگ روانی میباشد.
عملیات روانی در کارکردی دیگر با پنهان نگه داشتن حقیقت و استتار ستاد طرح و آمران اصلی سناریو،
چهره واقعیت را هنگام کشف و ظهور، مشوش میسازد؛
به گونهای که برای افکار عمومی ناپذیرفتنی باشد ...
با وقوع قتلها، رسانههای بیگانه و مطبوعات زنجیرهای تجدید نظر طلب در عملیات روانی همه جانبه،
از این سوژه برای هجمه به ساختارهای نظام دینی بهره بردند ...
ایجاد شکاف در ارکان نظام دینی و تبدیل آن به تضاد و تقابل و در نتیجه ساخت دوگانگی در حاکمیت،
بدیهیترین هدف قتلهای زنجیرهای بود.
مصطفی کاظمی (موسوی) – از آمران اصلی پروژه قتلها -
در بیان اهداف اصلی این سناریو تصریح میکند:
«تحلیل ما از اوضاع جاری روز این بود که رهبری غیر از امام است
و آقای خاتمی هم به دلیل اینکه 20 میلیون پشتیبان دارد، قدرتش بیشتر از بنیصدر است
و ما این قتلها را مرتکب میشویم و به گردن رهبری میاندازیم
و جنگ بین این دو منجر به شکست رهبری ... خواهد شد.»
عینیت بخشیدن به خطکشی و صورتبندی اصلاحطلب و خشونتطلب – آبی و قرمز کردن جامعه –
و قرار دادن افراد و جریانهای اصولگرا در صف خشونتطلبان، از دیگر اهداف پروژه بود ...
عزتالله سحابی در مصاحبهای با روزنامه خرداد به صراحت اعلام میدارد:
«انتساب جنایتهای اخیر به جناح انحصار غیرقابل انکار است؛
چرا که نظریهپردازها، مبلغها، مجوز شرعی صادرکنها و فتوا بده ها همه در این جناح مقابل قرار دارند.»
رسول منتجبنیا در اینباره میگوید:
«همه مردم میدانند که این مسائل از طرف جناح مخالف خاتمی به وجود آمده است ...
جناح راست بیش از دو سال است که از طریق مصاحبه و خطبههای نمازجمعه، زمینههای چنین اعمال وحشیانهای را فراهم کرده است.»
یکی از تشکلهای دانشجویی که در نقش ماشین فشار، تئوری فشار از پائین را به فاز اجرا منتقل کرده بود،
با انتشار بیانیهای تصریح میکند:
«ملت ایران این بار نیز با هوشیاری،
نوک پیکان اتهام را به سوی متهمین واقعی که همانا شکستخوردگان از دوم خرداد و مخالفین جامعه مدنیاند،
نشانه خواهد رفت.» ...
شکستن اقتدار و سلب اعتماد از نهادهای حافظ امنیت، بخشی از طرح براندازی یک حاکمیت است؛
مثلاً فروپاشی شوروی سابق هنگامی به فعلیت درآمد
و به مرحله نهایی رسید که سیستم اطلاعاتی و امنیتی آن کشور منفعل شد و فرو ریخت ...
دکتر ویلیام – یکی از اعضای مؤثر جمعیت امت اسلام امریکا – در نامهای درباره قتلهای زنجیرهای مینویسد:
«اخبار نگرانکننده و تأسفباری از ایران میرسد که ایرانیها با دست خود وزارت اطلاعات را زمینگیر کرده
و علیه آن موجی از فشار و تبلیغات روانی و سیاسی را به وجود آوردهاند
و مسلمانان و خصوصاً شیعیان ایالتهای مختلف امریکا بشدت از این حرکت متعجب گردیدهاند.
بنابر اطلاعی که از محافل اسرائیلی مقیم امریکا داشتیم و بارها هم گفته شد،
اسرائیل از مدتها قبل معتقد شده بود که وزارت اطلاعات ایران در حد قابل قبولی در جهان مطرح است ...
لذا در چند سال گذشته تلاش کردند تا بتوانند مانند طرح داماتو،
به محدودسازی و تخریب وزارت اطلاعات بپردازند و
امروز که وزارت اطلاعات مورد غضب خود ایرانیان، اسرائیل و امریکاست،
اتفاقی نیست.» ...
تضعیف نهاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
که یکی از کاراترین پایههای اقتدار نظام دینی و مدافع دستاوردهای انقلاب اسلامی است،
از دیگر اهداف پروژه قتلهای زنجیرهای بود.
در این خصوص مصطفی کاظمی در اقرار خود اذعان میدارد:
«قرار بود این قتلها را به گردن سپاه بیندازیم و چون سپاه زیرنظر فرماندهی کل قواست،
طبعاً نتیجهگیری میشود که رهبری دستور این قتلها را صادر کرده است.» ...
ساموئل هانتینگتون در کتاب موج سوم دموکراسی،
در توصیه ای به اصلاحطلبان هواخواه لیبرالیسم (اصلاحطلبان امریکایی)
برای در اختیار گرفتن دستگاههای امنیتی مینویسد:
«عدم خشونت را تبلیغ، ولی خود بدان عمل کن.
با این کار علاوه بر دیگر اقدامات،
بهتر و آسانتر میتوانی نیروهای امنیتی را به سوی خود جلب کنی.» ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر